جدول جو
جدول جو

معنی اقیسه - جستجوی لغت در جدول جو

اقیسه(اَقْ یِ سَ)
جمع واژۀ قیاس. قیاسات. رجوع به قیاس شود
لغت نامه دهخدا
اقیسه
جمع قیاس
تصویری از اقیسه
تصویر اقیسه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انیسه
تصویر انیسه
(دخترانه)
همدم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انیسه
تصویر انیسه
آتش، آنچه از سوختن چوب یا زغال یا چیز دیگر به وجود می آید و دارای روشنی و حرارت است، مخ، نار، ورزم، تش، آذر، وراغ، برزین، اخگر
فرهنگ فارسی عمید
(اُ سِ)
مجموعۀ اشعاری دلکش است که آنرا مانند منظومۀ ایلیاد به اومیروس (همر) شاعر اوصافی یونان باستان نسبت کنند. این مجموعه از 24 منظومه ترکیب شده و از بازگشت اولیس بوطن پس از فتح ترزا حکایت کند. از این مجموعه اخلاق و آداب یونانیان قدیم را نیکو میتوان دریافت. (لغت نامۀ تمدن قدیم ذیل: ادیسا). و رجوع بایران باستان ص 19، 661 و 2071 شود
لغت نامه دهخدا
(اُ سَ)
از ممالک هند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ/ سِ)
تکه یا قوچی پیش آهنگ رمه. (فرهنگ شعوری). و این کلمه در جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ / سِ)
هرچیز بسته که بدشواری از هم جدا شود. (برهان). هرچیز بسته و منعقد که بدشواری از هم جدا گشته و حل گردد. (ناظم الاطباء) (آنندراج). هر بستگی که بدشواری حل گردد و آنرا انیشه نیز گویند. (شرفنامۀ منیری). رجوع به انبسته شود
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
مؤنث انیس یعنی زن انس گیرنده. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(تُ قَ سَ)
طقس. (دزی ج 1 ص 149). رجوع به طقس شود
لغت نامه دهخدا
(مُ قِ طی یَ)
دهی از دهستان کاه بخش داورزن شهرستان سبزوار است و 1410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اَقْ یَ)
منظم تر و صحیح تر.
لغت نامه دهخدا
تصویری از انیسه
تصویر انیسه
آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اویسه
تصویر اویسه
مصغر آسه از پارسی آسدار آسدانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقیه
تصویر اقیه
قریب 7 مثقال
فرهنگ لغت هوشیار