- اقور
- آغوز گردو
معنی اقور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرمی، داغزن ابزاری که بدان چارپایان را داغ نهند، ریش زخم گرمی حرارت، آهنی که بدان چارپایان را داغ کنند، نوعی زخم و جراحت
کلنگ، زبان
سازی بادی، شبیه بوق یا شاخ
کرنای شاخ دمیدنی بوقی که درآن دمند صور، جمع نواقیر. ناقوس. چوب درازی که نصاری برای اعلام دخول درنمازآنرابچوبی کوچکتربنام} وبیل {زنند، زنگی بزرگ که دربرج کلیسا از سقف آویخته است وبرای دعوت ترسایان بعبادت و اجرای مراسم مذهبی آنرابصدا درآورند، جمع نواقیس، الف - انتباهی که شخص رابسوی توبت وانابت وعبادت خواند. ب - جذبه ای که از حق تعالی خبرکند وازنفس خلاصی دهد وبطاعت و قناعت دعوت کند وازخواب غفلت بیدار سازد
گرمی، حرارت، آهنی که با آن چارپایان را داغ کنند، نوعی زخم و جراحت
صور، بوق، شیپور
سیه چشم آهو چشم، اورمزد (مشتری) سیاه چشم دارای چشمی مانند چشم آهو تمام سیاه آنکه سپیده چشم وی سخت سپید بود و سیاهی سخت سیاه: مونث حوراءجمع حور
جمع بقر، گاوان
کارها
مرد یک چشم، شخص تک چشم
چیره تر
تواناتر و قویتر
راست تر استوارتر راست تر
آگاه تر
خوار، رام، شتردراز گردن، اسپ دراز گردن، زفت (بخیل)، دراز کوه
خالی شدن سرای، بپایان رسیدن قوت سپری شدن زاد، بی نیاز شدن غنی گردیدن، تهی دست شدن نیازمند گردیدن (ازاضداد)، بافتن ریسمانی که تارهای آن در باریکی و کلفتی مختلف باشد، یکی از عیوب قافیه است و آناختلاف حرکت حذو و توجیه است. نخستین مانند: هر وزیر و شاعر و مفتی که اوطوسی بود چون نظام الملک و غزالی و فردوسی بود. که فردوسی را با طوسی قافیه آورده. دوم مانند: (بفرق چمن ابر گسترد پر بفرش زمرد فروریخت در)
ماهروی، مغز پسته ای سپید سبز، کوژه خر سپید، مهدیس
کوتاه تر، قصیرتر
هرچیز پوست کنده
خوش پرستاکی (خدمت پیشیاری)
گودتر
ناپاک تر
تواناتر، کوته گردن، پست بالا تواناتر قادرتر
جمع امر، عملها، کردارها
گرانسنگ تر سنگین تر آهسته تر
صاحب حق دارنده حق
نیاز، جمع شقر، کار های دلخواه
جمع صقر، از ریشه پارسی چرغ ها چرغ چرخ، هر مرغ شکاری از باز شاهین و جز آن، جمع اصقر صقور صقار صقاره صقر
ویژگی سگی که گاز می گیرد، هار
قیر اندود شده، گرد بریده شده
قوی تر، تواناتر، نیرومندتر، محکم تر
ویژگی کسی که چشمان زیبا و سیاه دارد
امرها، کارها، دستورها، جمع واژۀ امر
اجرها، مزدها، پاداشها، جمع واژۀ اجر