- اقمار
- ماه ازشب سوم تا آخر ماه، قمرها، ماهها
معنی اقمار - جستجوی لغت در جدول جو
- اقمار
- قمرها، ماه ها، کنایه از زنان زیبا، جمع واژۀ قمر
- اقمار
- ماه ها، سیارات کوچکی که به دور یکی از سیارات می گردند، در فارسی، کشورهای ضعیفی که از نظر سیاسی پیرو کشورهای قوی تر می باشند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع ثمار و جج ثمر میوه ها میوه آوردن درخت بار آوردن، میوه دار شدن میوه دادن میوه دار گشتن
گره زدن گیسو پشت سر، گرد آوردن اسپان را، دمه دادن
فرو نشاندن خواباندن، پنهانیدن پنهان داشتن، در دل داشتن، به دل گرفتن کینه ورزی، تورفتن، خازاندن خاز خمیر
جمع ذمر، دلیران، زیرکان، یاوران: یاری دهندگان
جمع سمر، حکایتها، افسانه ها
شتاباندن، در نور دیدن
پوسته ها، لایه ها
جمع صمر، لبه ها ترش شدن شیر، گرد آوردن کالا
در دل نهادن داشتن چیزی را
عمر، زندگانی
گردن نهادن، ناخوشایندی از خوراک بد آمدن
کوچک و سبک کردن کسی را، دفع کردن
ذخیره کردن، به آب فرو بردن
شکسته گردانیدن
فربه شدن ستور، خوار و حقیر کردن کسی را، به شگفت آوردن
تهی شدن، خشک شدن بی آب و گیاه شدن خشکناکی، ویرانی گشتن تهی شدن ویران گشتن
اقلیم، کرانه، ناحیه
باز ایستادن، کوتاه کردن
گورساختن به خاک سپردن
جمع غمر، گول ها کار نادیدگان جمع غمر غمر کارنادیدگان نا آزمودگان
سخنی را اعتراف کردن
پلیدی و زشتی
توانا کردن
جمع نمر، پلنگان به آب خوشگوار ارسیدن
توانا گردانیدن، توانا کردن
با گفتن یا نوشتن، کاری یا امری را پذیرفتن، اعتراف کردن به امری به سود دیگری و به زیان خود، اعتراف، بروز دادن، خستو شدن
ثمرها، بارهای درخت، میوه ها، جمع واژۀ ثمر
عمرها، حیات ها، زندگی ها، کنایه از اشخاص بسیار محبوب و عزیز، جمع واژۀ عمر
قطرها، ضخامت ها، جانب ها، کرانه ها، اقلیم ها، ناحیه ها، جمع واژۀ قطر
خوار کردن، کسی را حقیر کردن، مغلوب کردن، برانداختن، راندن، دفع کردن
در دستور زبان ضمیر آوردن برای اسمی در کلام، به ضمیر آوردن، در علم عروض ساکن کردن تای متفاعلن است که تبدیل به مستفعلن شود، در ضمیر نگه داشتن، در دل پنهان داشتن، در دل نهان داشتن
سمرها، قصه ها و افسانه هایی که در شب بگویند، افسانه های شب، جمع واژۀ سمر