جدول جو
جدول جو

معنی اقلیه - جستجوی لغت در جدول جو

اقلیه
کمیستی
تصویری از اقلیه
تصویر اقلیه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ازلیه
تصویر ازلیه
اسری دیرینگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقلیه
تصویر بقلیه
سبزه زار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلیم
تصویر اقلیم
آب و هوا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
بخش کمتر، کمترین، کمتری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
نخستین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اصلیه
تصویر اصلیه
بنیادی واساسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلیم
تصویر اقلیم
ماخوذ از یونانی، مملکت، کشور، ناحیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلید
تصویر اقلید
کلید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
اندک بودن، اندکی کم بودن، اقلیت مذهبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقفیه
تصویر اقفیه
جمع قفا، پس گردن ها پشت سرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقضیه
تصویر اقضیه
جمع قضا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقبیه
تصویر اقبیه
جامه ها کپاه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از القیه
تصویر القیه
چیستان، دشواری ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهلیه
تصویر اهلیه
سزاواری شایستگی در خوری
فرهنگ لغت هوشیار
نخستینی مونث اولی نخستین پیشین: حالت اولیه تربیت اولیه، جمع اولیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلید
تصویر اقلید
کلید، وسیله ای فلزی برای باز کردن قفل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
کم بودن، جمعیت یا گروهی که دارای نژاد، مذهب یا آداب و رسوم خاصی باشند و نسبت به عموم مردم تعدادشان کم باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقلیه
تصویر نقلیه
ویژگی آنچه مربوط به حمل و نقل باشد، وسایل بارکشی
فرهنگ فارسی عمید
مونث عقلی خردیک مونث عقلی علوم عقلیه. همبستگی خردیک زبانرد فرزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقلیه
تصویر نقلیه
بارکشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلیم
تصویر اقلیم
کشور، مملکت، ولایت، جمع اقالیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
((اَ قَ یَّ))
کم بودن، قسمت کمتر، بخش کمتر، گروهی از افراد یک کشور یا یک شهر که دین یا نژادشان با اکثریت مردم آن جا فرق داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولیه
تصویر اولیه
((اَ وَ یِّ))
مؤنث اولی، نخستین، پیشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقلیه
تصویر نقلیه
((نَ یُِ))
از عربی، آنچه مربوط به حمل و نقل باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقلیم
تصویر اقلیم
مملکت، کشور، در علم جغرافیا ناحیه ای از کرۀ زمین که وضعیت آب و هوایی مشخصی داشته باشد، در علم جغرافیا وضعیت آب و هوایی هر ناحیه، در علم جغرافیا هر یک از هفت قسمت خشکی های عالم که طول بلندترین روز در هر کدام از آن ها با هم نیم ساعت اختلاف دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصلیه
تصویر اصلیه
بنیادی، اساسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقلیت
تصویر اقلیت
Minority
دیکشنری فارسی به انگلیسی
меньшинство
دیکشنری فارسی به روسی
первобытный
دیکشنری فارسی به روسی