اقفال قفل ها، کلیدان ها، جمع واژۀ قفل ادامه... قفل ها، کلیدان ها، جمعِ واژۀ قفل تصویر اقفال فرهنگ فارسی عمید
اقفال (اِ بِ) گماشتن بر کسی نگاه را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ادامه... گماشتن بر کسی نگاه را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). لغت نامه دهخدا
اقفال (اَ) جمع واژۀ قفل. (منتهی الارب). جمع واژۀ قفل، درفش و نشان و کلیدانه. (ترجمان علامۀ جرجانی، ترتیب عادل بن علی) (آنندراج) ادامه... جَمعِ واژۀ قُفل. (منتهی الارب). جَمعِ واژۀ قفل، درفش و نشان و کلیدانه. (ترجمان علامۀ جرجانی، ترتیب عادل بن علی) (آنندراج) لغت نامه دهخدا