معنی اقفال - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اقفال
اقفال
- اقفال
- گماشتن بر کسی نگاه را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
اقفال
- اقفال
- جَمعِ واژۀ قُفل. (منتهی الارب). جَمعِ واژۀ قفل، درفش و نشان و کلیدانه. (ترجمان علامۀ جرجانی، ترتیب عادل بن علی) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
اجفال
- اجفال
- پرانیدن، تیز وزیدن باد، شتافتن شتاباندن، جمع جفل، سرگین های پیل
فرهنگ لغت هوشیار