- اقطاعات(اِ)
جمع واژۀ اقطاعه و اقطاع: او را بانواع الطاف و کرامات و مزید قربات بنواخت و باقطاعات زیادت موعود گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی). سالها باید تا ترتیب لشکری دهند و خزانه های مالامال تا در وجه مواجب و اقطاعات ایشان بردارند. (جهانگشای جوینی). رجوع به اقطاع و اقطاعه شود
