معنی اقدامات - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با اقدامات
اقدامات
اقدامات
جَمعِ واژۀ اقدام. رجوع به اقدام شود، لازم گرداندن جل را بر اسب. (منتهی الارب). دائم داشتن جل بر پشت ستور. (تاج المصادر بیهقی) ، مهمانی جستن. مهمانی کردن کسی را. مهمانی خواستن، دردگین پشت گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، قرآن خواندن فرمودن، سبب خواندن شدن. (ناظم الاطباء). خوانا گردانیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خوانانیدن، سلام رسانیدن بر کسی. (اقرب الموارد) ، حیض آوردن، پاک شدن از حیض، قرار گرفتن منی درزهدان ناقه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، بوقت وزیدن باد، بازگشتن، نزدیک آمدن حاجت، سپس ماندن. سپس گذاشتن، نهان گردیدن، برگردیدن، پرستیدن، بند کردن زن را جهت استبراء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
اقامات
اقامات
جَمعِ واژۀ اقامه. (از اقرب الموارد) : به ابواب تشریفات و انواع انزال و اقامات او را و اتباع او را مراعات تمام فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به اقامه شود، آنکه از پیش پا بر موضع پاشنه خاک پاشد در رفتار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، قُبص. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.