- اقطاع
- سرزنش کردن
معنی اقطاع - جستجوی لغت در جدول جو
- اقطاع ((اِ))
- بخشیدن ملک یا قطعه زمینی از طرف سلطان به کسی که از درآمد آن زندگانی گذراند، سرزنش کردن
- اقطاع
- بخشیدن ملک یا قطعۀ زمین از جانب سلطان یا خلیفه به کسی که از درآمد آن استفاده کند، ملک یا قطعه زمینی که از طرف پادشاه به کسی واگذار می شد، ملکی که عایدات آن برای هزینۀ قسمتی از سپاه اختصاص داده می شد، [عربی، جمع قطیع] قطیع
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیمانی نانپاره دار روستا خاوند
Feudal
феодальный
feudal
феодальний
feudalny
feudal
feudale
feudal
féodal
feodaal
ศักดินา
إمبراطوريٌّ
सामंती
פאודלי
kifalme
সামন্ততান্ত্রিক
جاگیردارانہ
جمع قوع، تلمبارها (انبارهای خشک کردن گندم و برنج و میوه ها)، جمع قاع، زمین های پست، دراز کوه ها
خشنود کردن، راضی کردن
کوچک و سبک کردن کسی را، دفع کردن
باز ایستادن، دورشدن، بادبان گشادن باز ایستادن، دور شدن
اقلیم، کرانه، ناحیه
جمع قطب، نشین ها (قطب را گویند و آن نقطه ای است از فلک) میخ ها (میخ قطب)، پیران دستگیر جمع قطب
شاخه درخت
جدا کردن، قطع کردن