جدول جو
جدول جو

معنی اقطاع

اقطاع((اِ))
بخشیدن ملک یا قطعه زمینی از طرف سلطان به کسی که از درآمد آن زندگانی گذراند، سرزنش کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اقطاع

اقطاع

اقطاع
بخشیدن مِلک یا قطعۀ زمین از جانب سلطان یا خلیفه به کسی که از درآمد آن استفاده کند، مِلک یا قطعه زمینی که از طرف پادشاه به کسی واگذار می شد، ملکی که عایدات آن برای هزینۀ قسمتی از سپاه اختصاص داده می شد، [عربی، جمعِ قطیع] قطیع
فرهنگ فارسی عمید

اقطاع

اقطاع
جَمعِ واژۀ قطیع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به قطیع شود.
لغت نامه دهخدا

اقواع

اقواع
جمع قوع، تلمبارها (انبارهای خشک کردن گندم و برنج و میوه ها)، جمع قاع، زمین های پست، دراز کوه ها
فرهنگ لغت هوشیار

اقلاع

اقلاع
باز ایستادن، دورشدن، بادبان گشادن باز ایستادن، دور شدن
اقلاع
فرهنگ لغت هوشیار