جدول جو
جدول جو

معنی اقشونبه - جستجوی لغت در جدول جو

اقشونبه
(اُ نُ بَ)
اخشونیه. اقشونیه در اسپانیا. (نخبه الدهر دمشقی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشکنبه
تصویر اشکنبه
شکمبه، معدۀ حیوانات علف خوار، اشکمبه، چرینه
فرهنگ فارسی عمید
(اُ نی یَ)
مصحف اقشونبه. اکشونیه. (نخبه الدهر) ، گرد آمدن قوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اُ یَ)
شهری است به مغرب. (منتهی الارب). بنا به قول یاقوت حموی و مورخان اندلس نام شهری بوده در باختر اندلس یعنی پرتقال، در کرانۀ اقیانوس اطلس، ولی امروزه در آن حدود آبادیی بدین نام وجود ندارد. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به حلل السندسیه ص 179 و عقدالفرید ج 5 ص 284 و اقشونیه و اشکونیه شود
شهری به اندلس متصل به عمل اشبونه، در غربی قرطبه. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
(اُ یَ)
اکشونبه. اقشونبه. مصحف اسّونبه در اسپانیا. (نخبه الدهر ص 113 و 245)
لغت نامه دهخدا
(اِ کَمْ بَ / بِ)
شکنبه. کذا فی القنیه. (مؤیدالفضلا). شکنبه از انسان و حیوان. (فرهنگ ضیاء). شکنبه. (سروری). شکم حیوانات علفخوار که در تداول عامه آنرا سیرابی نامند. جبجبه. سختو و آن حصۀ مجوف از بدن جانوران که جای غذای ایشان است و اکنون شکنبه نامیده میشود. حرف نون در لفظ مذکور غنه شده خفیف تلفظ میگردد. (فرهنگ نظام) : وقت باشد که شیر شرزه از مردار طعمه سازد و باز سپید با فضلۀ اشکنبه پردازد. (مقامات حمیدی). و رجوع به شکنبه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ)
انجویه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اُ شَمْ بَ)
شهری به اندلس مشهور و بزرگ و پرخیر، بین آن و شلب شش روز و بین آن و لب ّ سه روز راه است. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
(اَ شَمْ بَ)
شهریست به اندلس. (تاج العروس). شهریست در اسپانیا نزدیک شلب. شهریست به اندلس مشهور و بزرگ و کثیرالخیرات، بین آن و شلب شش روزه راه است و بین آن و لب سه روز. (معجم البلدان). شهرکیست باندلس، بر کران دریای اقیانوس نهاده جائی کم نعمت و کم مردم. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(قُ نی یَ)
شتر تنک و سبک پوست و تنگ دهن. (منتهی الارب). رجوع به قشونیّه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ نی یَ)
از شتران، شتری است که دارای پوستی نازک و دهانی تنگ باشد. (اقرب الموارد). در منتهی الارب آمده: قشونیه بضم و شدّ الیاء، شتر تنک و سبک پوست و تنگ دهن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اُ نَ)
حصن اشونه، اشوقه. نام شهری به اسپانیا میان استجه و شلبره. (ابن جبیر). قلعه ایست در اندلس از نواحی استجه. (مراصد). و سلفی گوید حصنی است مجاور قرطبه. (از معجم البلدان). و رجوع به فهرست حلل السندسیه و قاموس الاعلام ج 2 ص 989، و اشوقه شود
حصنی به اندلس از نواحی استجه. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
گیاهی است. (ناظم الاطباء). بعضی گویند رومی است، دوایی است گرم و لطیف و آن را بشیرازی سعادۀ خبیص خوانند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ بَ)
قریه ای در غربی اندلس بر ساحل خلیج بحرالمحیط. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
تصویری از انشوبه
تصویر انشوبه
دام شکار
فرهنگ لغت هوشیار