ترنجیده و گرد شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ قسیم. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). بمعنی مرد صاحب جمال و بخش کننده. (آنندراج). رجوع به قسیم شود
ترنجیده و گرد شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ قسیم. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). بمعنی مرد صاحب جمال و بخش کننده. (آنندراج). رجوع به قسیم شود
نزدیک کسی رفتن ودرآمیختن، فراهم آوردن ماده بز لب های کس را وقت گشنی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). فراهم آوردن ماده بز لب های شرم خود را برای گشنی. (منتهی الارب)
نزدیک کسی رفتن ودرآمیختن، فراهم آوردن ماده بز لب های کس را وقت گشنی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). فراهم آوردن ماده بز لب های شرم خود را برای گشنی. (منتهی الارب)