جدول جو
جدول جو

معنی اقرار - جستجوی لغت در جدول جو

اقرار
سخنی را اعتراف کردن
تصویری از اقرار
تصویر اقرار
فرهنگ لغت هوشیار
اقرار
با گفتن یا نوشتن، کاری یا امری را پذیرفتن، اعتراف کردن به امری به سود دیگری و به زیان خود، اعتراف، بروز دادن، خستو شدن
تصویری از اقرار
تصویر اقرار
فرهنگ فارسی عمید
اقرار
((اِ))
بروز دادن، مقر آمدن، آشکار گفتن، برپا داشتن
تصویری از اقرار
تصویر اقرار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقرارت
تصویر اقرارت
خستویان
فرهنگ لغت هوشیار
چیرگی، بسیارفرزندی، جمع بار - بر، نیکوکاران، جمع بار و بر نیکان نیکو کاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اترار
تصویر اترار
نام شهری است در ترکستان زرشک از گیاهان زرشک اثرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجرار
تصویر اجرار
نیزه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثرار
تصویر اثرار
زرشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احرار
تصویر احرار
جمع حر، آزادگان، ایرانیان جمع حر حران آزادان آزادگان، ایرانیان
فرهنگ لغت هوشیار
حرکت دادن، بیرون آوردن باد و باران از ابر، ونیز بمعنی پیشاب و شاش هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازرار
تصویر ازرار
جمع زر، گویک های گریبان گویک گوی کوچک تکمه دار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسرار
تصویر اسرار
رازها، ج سر پنهان وپوشیده کردن پنهان وپوشیده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
پافشاری، سماجت کردن در انجام کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشرار
تصویر اشرار
جمع شریر، بدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقرار
تصویر بقرار
بموجب، بنابر، بشرح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقرار
تصویر دقرار
شلوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابرار
تصویر ابرار
بسیار فرزندی، چیرگی، نیکوکاران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
پافشاری، پاپیچی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اشرار
تصویر اشرار
آشوبگران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اقشار
تصویر اقشار
پوسته ها، لایه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اطرار
تصویر اطرار
بر آغالیدن (تحریص)، خوار کردن، ناز و گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضرار
تصویر اضرار
گزند رسانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقهار
تصویر اقهار
گردن نهادن، ناخوشایندی از خوراک بد آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقمار
تصویر اقمار
ماه ازشب سوم تا آخر ماه، قمرها، ماهها
فرهنگ لغت هوشیار
تهی شدن، خشک شدن بی آب و گیاه شدن خشکناکی، ویرانی گشتن تهی شدن ویران گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقطار
تصویر اقطار
اقلیم، کرانه، ناحیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقصار
تصویر اقصار
باز ایستادن، کوتاه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقران
تصویر اقران
نزدیکان، خویشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقراف
تصویر اقراف
به بدی یاد کردن، واگیری (سرایت بیماری)، درآمیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقراض
تصویر اقراض
پولی را قرض دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقراص
تصویر اقراص
جمع قرص، گرده ها کلیچه ها جمع قرص، قرص گرده ها کلیچه ها قرصها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقراس
تصویر اقراس
خنکاندن: خنک کردن، فسراندن: یخ زده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقبار
تصویر اقبار
گورساختن به خاک سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قرد، کپیان (کپی بوزیته) کپیکان پارسا نمایی، مرده نمایی، در سخن ماندن، آرمیدن، خوار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقراب
تصویر اقراب
شمشیر درنیام نهادن، لبریز کردن لبالب کردن
فرهنگ لغت هوشیار