جدول جو
جدول جو

معنی اقدامات - جستجوی لغت در جدول جو

اقدامات
(اِ)
جمع واژۀ اقدام. رجوع به اقدام شود، لازم گرداندن جل را بر اسب. (منتهی الارب). دائم داشتن جل بر پشت ستور. (تاج المصادر بیهقی) ، مهمانی جستن. مهمانی کردن کسی را. مهمانی خواستن، دردگین پشت گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، قرآن خواندن فرمودن، سبب خواندن شدن. (ناظم الاطباء). خوانا گردانیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خوانانیدن، سلام رسانیدن بر کسی. (اقرب الموارد) ، حیض آوردن، پاک شدن از حیض، قرار گرفتن منی درزهدان ناقه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، بوقت وزیدن باد، بازگشتن، نزدیک آمدن حاجت، سپس ماندن. سپس گذاشتن، نهان گردیدن، برگردیدن، پرستیدن، بند کردن زن را جهت استبراء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
اقدامات
انجامیده ها فرنامشان جمع اقدام
تصویری از اقدامات
تصویر اقدامات
فرهنگ لغت هوشیار
اقدامات
کارها
تصویری از اقدامات
تصویر اقدامات
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقامات
تصویر مقامات
کسانی که دارای مشاغل بالای دولتی هستند، در علوم ادبی عنوان عمومی کتاب هایی شامل حکایات و مقامه ها مثلاً مقامات حمیدی، جمع مقام، در تصوف مقام، کارهای سترگ و ستوده
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
جمع واژۀ اقامه. (از اقرب الموارد) : به ابواب تشریفات و انواع انزال و اقامات او را و اتباع او را مراعات تمام فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به اقامه شود، آنکه از پیش پا بر موضع پاشنه خاک پاشد در رفتار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، قبص. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ الزام یا الزامه. چیرگیها در سخن و متعهد کردن. رجوع به الزام و فرهنگ ناظم الاطباء شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ الهام. رجوع به الهام شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ اقطاعه و اقطاع: او را بانواع الطاف و کرامات و مزید قربات بنواخت و باقطاعات زیادت موعود گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی). سالها باید تا ترتیب لشکری دهند و خزانه های مالامال تا در وجه مواجب و اقطاعات ایشان بردارند. (جهانگشای جوینی). رجوع به اقطاع و اقطاعه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ اکرام. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به اکرام شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ اعلام، آگاهانیدن. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ/ دِ)
اعدامالنده. کوبندۀ اعدا. دشمن کوب:
امین دولت و دین یوسف بن ناصر دین
برادر ملک شاه بند اعدامال.
فرخی.
آفرین گویان چو گویند آفرین در هر دیار
بر قلج طمغاج خان آن شاه اعدامال باد.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
بعد از جزایر لنجبالوس دو جزیره است بنام اندامان. مردم آنها آدمی را زنده زنده خورند. (از اخبارالصین و الهند ص 5 بنقل یادداشت مؤلف). جزایر اندامان و نیکوبار ایالتی است از هند بوسعت 8325 کیلومتر مربع و دارای 30971 تن جمعیت. در خلیج بنگال واقع است. مرکزش پورت بلر و از محصولاتش الوار و کوپرا است در زمان حکومت انگلیسها زندان رهبران سیاسی هند و محکومین بحبس ابد بود. (از دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایهامات
تصویر ایهامات
جمع ایهام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقدمات
تصویر تقدمات
جمع تقدم
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مقدمه، پیش بینی ها، زمینه سازی ها، زمینه ها، پیشگفت ها، جمع مقدمه، اموری که برای شروع در امری لازم است: (... و آن مبادی علم باشد و آنرا مقدمات موضوعه خوانند) (اساس الاقتباس. 395) یا مقدمات قیاس. صغری و کبری و مقدم و تالی یا مقدمات فعل. عبارتند از: تصور (علم تصوری و تصدیقی)، میل، شوق موکد، اراده جازم (اسفار. ج 3 ص 74 فرع. سج) یا مقدمات منطقی (منطقیه)، مراد همان قضایا است که مقدمات قیاس اند، جمع مقدمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادارات
تصویر ادارات
جمع اداره، اواره ها گردانه ها، جمع اداره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقادمات
تصویر تقادمات
جمع تقادم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقدیمات
تصویر تقدیمات
جمع تقدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انعامات
تصویر انعامات
جمع انعام بخششها دهشها عطاها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقامات
تصویر مقامات
مناصب، مشاغل عالی و خطیر مانند وزارت و
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انهدامات
تصویر انهدامات
جمع انهدام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امدادات
تصویر امدادات
به گونه رمن نیروهای پشتیبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الهامات
تصویر الهامات
جمع الهام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکرامات
تصویر اکرامات
جمع اکرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الزامات
تصویر الزامات
جمع الزام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتحامات
تصویر اقتحامات
جمع اقتحام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتدارات
تصویر اقتدارات
جمع اقتدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتسامات
تصویر اقتسامات
جمع اقتسام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقرارات
تصویر اقرارات
جمع اقرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقطاعات
تصویر اقطاعات
پرگنه ها جامگی ها جمع اقطاع اقطاعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلامات
تصویر اعلامات
جمع اعلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدحامات
تصویر ازدحامات
انبوهی ها توف ها جمع ازدحام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انقسامات
تصویر انقسامات
جمع انقسام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدمات
تصویر مقدمات
جمع مقدمه، اموری که برای شروع در امری لازم است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقامات
تصویر مقامات
سروران
فرهنگ واژه فارسی سره