- اقدامات (اِ)
جمع واژۀ اقدام. رجوع به اقدام شود، لازم گرداندن جل را بر اسب. (منتهی الارب). دائم داشتن جل بر پشت ستور. (تاج المصادر بیهقی) ، مهمانی جستن. مهمانی کردن کسی را. مهمانی خواستن، دردگین پشت گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، قرآن خواندن فرمودن، سبب خواندن شدن. (ناظم الاطباء). خوانا گردانیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خوانانیدن، سلام رسانیدن بر کسی. (اقرب الموارد) ، حیض آوردن، پاک شدن از حیض، قرار گرفتن منی درزهدان ناقه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، بوقت وزیدن باد، بازگشتن، نزدیک آمدن حاجت، سپس ماندن. سپس گذاشتن، نهان گردیدن، برگردیدن، پرستیدن، بند کردن زن را جهت استبراء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
