- اقباض
- قبضه ساختن شمشیر و جز آن
معنی اقباض - جستجوی لغت در جدول جو
- اقباض
- گرفتن و به تصرف درآوردن کالا، داد و ستد قبض در معاملات
- اقباض ((اِ))
- به تصرف درآوردن، داد و ستد قبض (در معاملات)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع ربض، شکنبه روده ها در آغل کردن ستور، به زانو درآمدن ازبار، فروافتادن از مستی
پولی را قرض دادن
روی به چیزی آوردن
زیرک و دانا گردانیدن
گورساختن به خاک سپردن
زشت آوردن، زشت یافتن
گرفته گردیدن، فراهم آمدن، کشیده شدن، گرفتگی
رو آوردن دولت، بخت، طالع، روی آوردن، پیش آمدن و روی آوردن به چیزی
گرفته شدن، درهم کشیده شدن، گرفتگی، درهم کشیدگی، در علم فیزیک کاهش ابعاد جسم بدون تغییر در خاصیت آن، معمولاً در اثر کاهش دما
Contraction
сокращение
Kontraktion
скорочення
skurczenie
contração
contrazione
contracción
contraction
samentrekking
การหดตัว
kontraksi
فكرةٌ
संकुचन
צִמְצּוּם