جدول جو
جدول جو

معنی اقباض

اقباض((اِ))
به تصرف درآوردن، داد و ستد قبض (در معاملات)
تصویری از اقباض
تصویر اقباض
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اقباض

اقباض

اقباض
گرفتن و به تصرف درآوردن کالا، داد و ستد قبض در معاملات
اقباض
فرهنگ فارسی عمید

اقباض

اقباض
قبضه ساختن شمشیر و جز آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شمشیر و کارد را دسته کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه) ، کشتن کنه را، لاغر شدن جسم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ارباض

ارباض
جمع ربض، شکنبه روده ها در آغل کردن ستور، به زانو درآمدن ازبار، فروافتادن از مستی
فرهنگ لغت هوشیار