جدول جو
جدول جو

معنی اقالید - جستجوی لغت در جدول جو

اقالید
(اَ)
جمع واژۀ اقلید. رجوع به اقلید شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقاقیا
تصویر اقاقیا
(دخترانه)
درختی زینتی که گلهای سفید خوشه ای ومعطر دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مقالید
تصویر مقالید
مقلادها، کلیدها، جمع واژۀ مقلاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقالیم
تصویر اقالیم
اقلیم ها، مملکت ها، کشورها، جمع واژۀ اقلیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقلید
تصویر اقلید
کلید، وسیله ای فلزی برای باز کردن قفل
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ اقلیم. (ناظم الاطباء) :
کلید گنج اقالیم در خزینۀ اوست
کسی بقوت بازوی خویش نگشاده ست.
سعدی.
- اقالیم سبعه، هفت کشور و آن هفت حصه از ربع مسکون است. قدما زمین را به هفت بخش کرده و هر یک را اقلیمی خوانده و هر اقلیمی منسوب به ستاره ای است. هند بزحل و چین بمشتری و ترک بمریخ و خراسان بشمس و ماوراءالنهر بزهره و روم به عطارد و بلخ به قمر. (مؤید الفضلاء). رجوع به اقلیم شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مقلاد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از محیط المحیط). کلیدها: له مقالید السموات و الأرض و الذین کفروابآیات اﷲ أولئک هم الخاسرون. (قرآن 63/39). مفاتیح خزاین بدو سپرد و مقالید ممالک بدو تسلیم کرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 248). خاتم ملک بدو سپرد و مقالید خزاین بدو تسلیم کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 372). اگرچه او مقاود تقلید بر سر قومی کشیده است و مقالید حکم ایشان در آستین گرفته... ما را به میدان محاربت بیرون باید شدن. (مرزبان نامه). تا چون از حکم پادشاه جهان حاتم آخرالزمان قاآن مقالید حکومت در کف اهتمام صاحب یلواج نهاد... (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 84). چنگیزخان فرمود... ولی عهد خود اورا می کنم و مقالید ملک در پنجۀ صرامت و کفایت او می نهم. (جهانگشای جوینی ایضاً ج 1 ص 143). آن جناب از غایت علو همت... مقالید انبار و... را پیش او نهاد. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 6). مقالید شهر و قلعه به خدام آستان سدره مقام سپرد. (حبیب السیر چ قدیم تهران ج 3 ص 352). و رجوع به مقلاد شود. ضاقت علیه مقالیده، تنگ شد بر وی کارهای وی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). القی الیه مقالید الامور، کلید کارها را به سوی او انداخت یعنی کارها را به وی تفویض کرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
حلقۀ بینی شتر ماده، فرس اقمع، اسب که یکی از دو زانوی آن ورم کرده باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، آنکه استخوان نای گلوی او بزرگ باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بینی کج، استخوان پی پاشنه که بزرگ باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، کسی که مبتلی به قمع باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بلوکی است از فارس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در پنج فرسنگی جنوبی آباده در دامنۀ کوه افتاده شهری است در استخر فارس و دارای ولایت و مزارع است. (معجم البلدان) (مراصدالاطلاع). شهرکی کوچک است و حصاری دارد و دارای جامع و منبر و هوایی سردسیری و معتدل است و آبی خوش و روان دارد. محصول آن انواع میوه جات و غله. (فارسنامۀ ابن البلخی). اقلید السرمق. (صورالاقالیم اصطخری). بپارسی آن هر دو کلمه را کلید و سرمه خوانند. (جهان نامه)
لغت نامه دهخدا
یونانی تازی شده وریز از درختان درختی از دسته شبدرها از تیره پروانه واران که اصلش از آمریکای شمالی است. این درخت بارتفاع 25 متر هم ممکن است برسد. گلهایش خوشه یی سفید یا صورتی و خوشبوست، عصاره درخت کرت، درختی از دسته گل ابریشمها جزو تیره پروانه واران که در حدود 300 گونه از آن در نواحی مختلف دیده شده. بعضی از گونه های آن بصورت درختچه است و خار دارد چوب آن نسبته سخت و محکم است اقاقیا عقاقیا اقاسیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقاویم
تصویر اقاویم
جمع قوم، اقوام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقاویل
تصویر اقاویل
جمع اقوال، گفته ها، گفتارها، جمع الجمع قول، سخنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقانیم
تصویر اقانیم
جمع اقنوم، بن هست ها جمع اقنوم یا اقانیم ثلاثه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغالیط
تصویر اغالیط
جمع اغلوطه، دشگیرها سخنی که شنونده را گمراه کند جمع اغلوطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقاطیع
تصویر اقاطیع
جمع قطیع، گله ها رمه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغارید
تصویر اغارید
آواز و خواندن پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امالیس
تصویر امالیس
جمع املیس، کویرها شوره زارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انادید
تصویر انادید
به گونه رمن پراکندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضالیل
تصویر اضالیل
گمراهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسالیب
تصویر اسالیب
جمع اسلوب
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی خشکرو درختچه ای است از تیره خلنگ ها که گل های آن به رنگهای گوناگون دیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از تیره خلنگ ها که در زمینهای سخت میروید. در چین و آمریکای شمالی و قفقاز و هندوستان فراوان است و بعنوان گل زینتی در باغها نیز کاشته میشود. گلهایش سفید و یا قرمز است ازلیا اچالیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساتید
تصویر اساتید
استادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقالیم
تصویر اقالیم
جمع اقلیم، کشور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسانید
تصویر اسانید
تزده ها نورده ها یافته ها، جمع اسناد جمع در جمع سند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجاوید
تصویر اجاوید
جمع جواد، اسپان نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
شوهر مادر قایم مقام پدر، لالا لله موء دب، نگهبان حامی حافظ، منصبی در عهد صفویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابالیس
تصویر ابالیس
جمع ابلیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلید
تصویر اقلید
کلید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقالید
تصویر مقالید
زمان و مکان اقامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناهید
تصویر اناهید
ناهید و ستاره زهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقالید
تصویر مقالید
((مَ))
جمع مقلد، کلیدها، گنجینه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقالیم
تصویر اقالیم
جمع اقلیم، کشورها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابالیس
تصویر ابالیس
اهریمنان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اساتید
تصویر اساتید
استادان
فرهنگ واژه فارسی سره