جدول جو
جدول جو

معنی افلاچی - جستجوی لغت در جدول جو

افلاچی
نوعی هدیه برای عروسی که معمولا گاو و گوسفند یا محصول زراعی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افلاکی
تصویر افلاکی
مقابل خاکی، غیرزمینی، غیرمادی، کنایه از فرشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افغانی
تصویر افغانی
از مردم افغانستان مثلاً کارگر افغانی، واحد پول افغانستان، تهیه شده در افغانستان، مربوط به افغانستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسلامی
تصویر اسلامی
مربوط به اسلام مثلاً معماری اسلامی، مسلمان، متدین، کوشا در رعایت اصول شرع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختاچی
تصویر اختاچی
اخته چی، آنکه کارش اخته کردن حیوانات است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افطاری
تصویر افطاری
غذایی که روزه دار هنگام افطار می خورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افشاری
تصویر افشاری
یکی از چهار آواز دستگاه شور
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
نام ناحیه ایست در قضای زعفرانلو. نام جنگل بسیار بزرگی است در ولایت قسطمونی. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
منجم. (یادداشت بخط مؤلف).
لغت نامه دهخدا
(اَ)
شمس الدین احمد. از شاگردان شیخ جلال الدین عارف نواده و جانشین مولوی رومی است. او بفرمان استاد خود کتابی بنام مناقب العارفین در شرح حال مولوی رومی و پدر و استادان و دوستان و پسر و خلفای او تألیف کرد. این کتاب را در سال 718 هجری قمری شروع کرده و تا بعد از 742 بجمع و تألیف آن اشتغال داشته است. کتاب مزبور در ده فصل نگاشته شده و بمناسبت بیان شرح حال مولانا و اساتید و خلفا و خاندان ودوستان دورۀ حیات او و شرح مثنوی، محتوی اطلاعات بسیار نفیسی است و علاوه بر آن راجع بتاریخ ایامی که افلاکی آنرا مورد مطالعه قرار داده نکات ارزنده ای دارد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و شرح حال مولانا بقلم فروزانفر و فیه مافیه و تاریخ مغول اقبال ص 522 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
هیل را گویند و به عربی قاقلۀ صغار خوانند و به زبان هندی نیز هیل را لاچی گویند. (برهان). سانسکریت الیکا. (حاشیۀبرهان چ معین از اشتینگاس). و رجوع به الایچی شود
لغت نامه دهخدا
یکی از آوازهای ایرانی مغموم و دردناک از متعلقات شور ولی گام آن به سه گاه نزدیکتر از شور است
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به افلاک، جمع افلاکیان. ستارگان، فرشتگان، ستاره پرستان. منجم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولاغچی
تصویر اولاغچی
قاصدان پیکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولاقچی
تصویر اولاقچی
قاصدان پیکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الاغچی
تصویر الاغچی
قاصدان پیکان
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به افغان و افغانستان. ساخته افغانستان، از مردم افغانستان که معادل 2 ریال ایرانست
فرهنگ لغت هوشیار
روزه گشا: خوراکی که به هنگام روزه گشایی خورده می شود طعام و خوراکی که بهنگام افطار خورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افواهی
تصویر افواهی
دهان گشته زبانی سرزبانی مطلبی که دهان بدهان گشته است
فرهنگ لغت هوشیار
اسلام پذیر آشتیگر منسوب به اسلام آنچه از تمدن و فرهنگ و جز آن که منسوب به اسلام باشد، پیرو اسلام مسلمان، جمع اسلامیان. یا دوره اسلامی عهد اسلامی. دوره بعد از اسلام. یا قرون اسلامی. قرنهایی که از آغاز اسلام ببعد سپزی شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخلاقی
تصویر اخلاقی
خویی رفتاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخلاصی
تصویر اخلاصی
گونهای از پشیز که بر آن قل هوالله نوشته باشند اخلاصیه نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجلاسی
تصویر اجلاسی
امجمنیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختاچی
تصویر اختاچی
ترکی ستوربان میرآخور طویله دار مهتر ستوربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افلاکی
تصویر افلاکی
ستارگان، فرشتگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افطاری
تصویر افطاری
طعام و خوراکی که به هنگام افطار خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افشاری
تصویر افشاری
((ص نسب.اِمر.))
یکی از آوازهای ایرانی، مغموم و دردناک، از متعلقات شور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطلاقی
تصویر اطلاقی
کسی که از لشکریان نیست، آزاد از سپاهی گری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افرادی
تصویر افرادی
کسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اصلاحی
تصویر اصلاحی
Corrective
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
Extreme, Extremist, Hyperbolic, Inordinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اخلاقی
تصویر اخلاقی
Ethical, Moral
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اخلاقی
تصویر اخلاقی
этический , моральный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اصلاحی
تصویر اصلاحی
коррективный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
экстремальный , экстремист , гиперболический , чрезмерный
دیکشنری فارسی به روسی