جدول جو
جدول جو

معنی افشاری - جستجوی لغت در جدول جو

افشاری
یکی از آوازهای ایرانی مغموم و دردناک از متعلقات شور ولی گام آن به سه گاه نزدیکتر از شور است
فرهنگ لغت هوشیار
افشاری
یکی از چهار آواز دستگاه شور
تصویری از افشاری
تصویر افشاری
فرهنگ فارسی عمید
افشاری
((ص نسب.اِمر.))
یکی از آوازهای ایرانی، مغموم و دردناک، از متعلقات شور
تصویری از افشاری
تصویر افشاری
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پافشاری
تصویر پافشاری
اصرار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پافشاری
تصویر پافشاری
مقومت، ثبات، استقامت، استواری، ایستادگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پافشاری
تصویر پافشاری
مقاومت، استقامت، پایداری، ایستادگی، اصرار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پافشاری
تصویر پافشاری
((فِ))
پایداری، ایستادگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعشاری
تصویر اعشاری
دهدهی
فرهنگ واژه فارسی سره
روزه گشا: خوراکی که به هنگام روزه گشایی خورده می شود طعام و خوراکی که بهنگام افطار خورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعشاری
تصویر اعشاری
مربوط به اعشار، ارقام بعد از ممیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افطاری
تصویر افطاری
غذایی که روزه دار هنگام افطار می خورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افطاری
تصویر افطاری
طعام و خوراکی که به هنگام افطار خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افشاگری
تصویر افشاگری
Disclosure, Divulgence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
раскрытие , разглашение
دیکشنری فارسی به روسی
Offenlegung, Verbreitung
دیکشنری فارسی به آلمانی
розкриття , розголошення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
การเปิดเผย
دیکشنری فارسی به تایلندی
بطريقةٍ ملهمةٍ , ملهمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
प्रकटीकरण , प्रचार
دیکشنری فارسی به هندی
انکشاف , افشاگری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از افشار
تصویر افشار
(پسرانه)
شریک، معاون، رقیق، نام ناحیهایی در کردستان (نگارش کردی: ههوشار)
فرهنگ نامهای ایرانی