- افسونگری
شغل و عمل افسونگر، جادوگری، افسون کردن
معنی افسونگری - جستجوی لغت در جدول جو
- افسونگری
عمل افسونگر سحر جادو
- افسونگری
جادو، ساحری، سحر، فسون، طنازی، عشوه گری
- افسونگری
سحرٌ
- افسونگری
Bewitchment, Enchantment, Enthrallment, Entrancement
- افسونگری
ensorcellement, enchantement
- افسونگری
uchawi, encanto
- افسونگری
جادوگری
- افسونگری
মোহজাল , মন্ত্রমুগ্ধতা , মায়াবী
- افسونگری
魅惑 , 魅力
- افسونگری
büyüleme, büyü
- افسونگری
마법 , 매력
- افسونگری
כישוף , קסם
- افسونگری
जादू , मोहित
- افسونگری
sihir, pesona
- افسونگری
การสะกดจิต , เวทมนตร์ , เสน่ห์
- افسونگری
betovering
- افسونگری
hechizo, encantamiento, fascinación
- افسونگری
incantesimo, incantamento
- افسونگری
feitiçaria, encantamento, fascinação
- افسونگری
魅惑 , 魅力 , 吸引
- افسونگری
czary, czarowanie
- افسونگری
чаклунство , чарівність , зачарування
- افسونگری
Verzauberung, Zauberei
- افسونگری
колдовство , волшебство , очарование
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه پیشه اش افسون کردن و افسون خواندن است، کسی که افسون می خواند، ساحر، جادوگر، افسون خوان
(اَ گَ)
لغت نامه دهخدا
عمل افسونگر. سحر. جادو. (فرهنگ فارسی معین). ساحری. (ناظم الاطباء) :
چه عمریست کو را بچندین خطر
به افسونگری برد باید بسر.
نظامی (از آنندراج).
چه عمریست کو را بچندین خطر
به افسونگری برد باید بسر.
نظامی (از آنندراج).
