جدول جو
جدول جو

معنی افزارمند - جستجوی لغت در جدول جو

افزارمند
کسی که بوسیله افزاری کاری را انجام دهد آنکه با ابزار کار کند
تصویری از افزارمند
تصویر افزارمند
فرهنگ لغت هوشیار
افزارمند
ابزارمند، آنکه به وسیلۀ ابزار کاری انجام می دهد، کارگری که با ابزار کار می کند
تصویری از افزارمند
تصویر افزارمند
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افزار مند
تصویر افزار مند
آرتیزان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابزارمند
تصویر ابزارمند
کسی که به وسیلۀ ابزار کاری انجام می دهد، کارگری که با ابزار کار می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابزارمند
تصویر ابزارمند
((~. مَ))
پیشه ور، استادکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابزار مند
تصویر ابزار مند
صاحب افزار آنکه با ابزار کار کند پیشه ور استاد کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازاربند
تصویر ازاربند
بند شلوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزارمند
تصویر آزارمند
صاحب آزار، علیل، بیمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزارمند
تصویر آزارمند
علیل، بیمار، دردمند، رنجور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازاربند
تصویر ازاربند
بند شلوار
فرهنگ فارسی عمید