جدول جو
جدول جو

معنی افریطی - جستجوی لغت در جدول جو

افریطی
جزیرۀ افریطی، نام جزیره ای از ناحیتهائی که برج سنبله برآن دلالت دارد. رجوع به التفهیم بیرونی ص 335 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افرینا
تصویر افرینا
(دخترانه)
نام دختر سیامک پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
(اِ)
این نسبت است به افریقیه که شهر بزرگ و معروفی است از بلاد مغرب بنزدیک اندلس که در زمان عثمان بن عفان بدست مسلمانان گشوده شد و گروهی دانشمندان از آن سرزمین برخاستند. (از لباب الانساب). صاحب لباب الانساب اضافه میکند که ابوسعد گفته است: ’افریقیه’ شهری است از بلاد مغرب نزد اندلس و این درست نیست و حق آنست که ’افریقیه’ نام تمام آن بلاد یعنی شام و عراق و الجزیره است که شامل شهرهای بسیاری است و در آغاز کرسی و حاکم نشین آنها ’قیروان’ بود که شهری اسلامی است و سپس از آنجا به ’المهدیه’ انتقال یافت که آن هم شهری اسلامی است و آنرا ’المهدی’ جد علویان مصر بنا کرد. و همچنین این گفتۀ ابوسعید که افریقیه نزد اندلس است، استوار نیست زیرا میان اندلس و آنجا فاصله بسیار و مسافت بعیدی است. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
کراث الکرم. (یادداشت دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
محمد بن احمد ملقب به المتیم و مکنی به ابوالحسن. او راست: کتاب اشعار الندماء وکتاب الانتصار للمتنبی و جز آن. او را دیوان اشعار بزرگی نیز هست، من او را در بخارا بحال شیخوخت و در سیمای اهل حرف دیدم. او متطبب بود و از نجوم نیز اطلاع داشت لیکن پیشه ای که بدان اعتماد داشت شاعری بود و از اشعار خودش که بر من انشاد کرد، ابیات زیر بود:
و فتیه ادباء ما علمتهم
شبهتهم بنجوم اللیل اذ نجموا.
و نیز ابیات زیر از اشعار اوست که بر من انشاد کرد:
تلوم علی ترکی الصلوه حلیلتی
فقلت اغربی عن ناظری انت طالق
فوالله لاصلیت للّه مفلسا
یصلی له الشیخ الجلیل وفائق.
(از یتیمهالدهر ج 4 ص 81).
که افریقی ار گم شد از رای و راه
ز بدبختی آورد بر خود سپاه.
(گرشاسب نامه ص 226)
لغت نامه دهخدا
تصویری از افریزه
تصویر افریزه
سایبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلیطی
تصویر اقلیطی
منسوب به اقلیط کلتی سلتی از قوم سلت
فرهنگ لغت هوشیار
اتریشی مردم اتریش کالای ساخت اتریش منسوب به اطریش (اتریش)، ساخته اطریش، از مردم اطریش اهل اطریش
فرهنگ لغت هوشیار
از گیاهان گل سرخ ژاپونی اوتنجه گیاهی است از تیره انگور فرنگی که همیشه سبز است. برگهایش درشت و بیضی شکل و گلهایش بی بو و بشکل خوشه بهم چسبیده معمو رنگ گلهایش صورتی است ولی گونه هایی از آن با گلهای سفید آبی قرمز بنفش هم دیده شده غالبازینتی و بیشتر سایه طلب است و در گلدان کاشته میشود و اصلش از چین و ژاپون است گل ادریس گل ژاپونی گل ادریسی ارتنجه اورتنجه ایدرنجیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتریشی
تصویر اتریشی
منسوب به اتریش از مردم اتریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابریزی
تصویر ابریزی
منسوب به ابریز ذهب ابریزی زربی غش زرساو ذهب خالص ذهب ابریزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افرنگی
تصویر افرنگی
منسوب به افرنگ اروپایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افرادی
تصویر افرادی
کسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
أقصى
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
Extreme, Extremist, Hyperbolic, Inordinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
extrême, extrémiste, hyperbolique, démesuré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
รุนแรง , ผู้สุดโต่ง , เกินจริง , มากเกินไป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
экстремальный , экстремист , гиперболический , чрезмерный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
extrem, Extremist, hyperbolisch, übermäßig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
екстремальний , екстреміст , гіперболічний , надмірний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
ekstremalny, ekstremista, hiperboliczny, nadmierny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
极端的 , 极端分子 , 夸张的 , 过度的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
extremo, extremista, hiperbólico, desmesurado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
estremo, estremista, iperbolico, eccessivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
extreem, extremist, hyperbolisch, buitensporig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
extremo, extremista, hiperbólico, desmesurado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
ekstrem, ekstremis, hiperbolik, berlebihan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
انتہائی , انتہا پسند , مبالغہ آمیز , زیادہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
চরম , চরমপন্থী , অতিরঞ্জিত , অতিরিক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
kali, mfuasi wa siasa kali, kupindua, kupita kiasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
aşırı, aşırıcı, abartılı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
極端の , 極端主義者 , 誇張的 , 過度な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
קיצוני , היפרבולי , מופרז
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
अतिवादी , चरमपंथी , अतिशयोक्ति , अति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از افراطی
تصویر افراطی
극단적인 , 극단주의자 , 과장된 , 과도한
دیکشنری فارسی به کره ای