جدول جو
جدول جو

معنی افراجاری - جستجوی لغت در جدول جو

افراجاری
محل رویش افرا در جنگل، نام مرتعی در کجور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
عادت به بهتان ورسوا کردن. (ناظم الاطباء). بهتان گوئی. (آنندراج) ، سخت کوشیدن در دویدن چندان که از تیزی سرعت بشگفت آورد مردم را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال: ’مر یفتلق فی عدوه’، ای یأتی بالعجب من شدته. (اقرب الموارد). عجب آوردن در دویدن و آنچه بدان ماند. (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(فِ ری ی)
معرب پرگاری. خط مستدیر را نامند. (از اقرب الموارد) (از کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به پرگاری شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرجاری
تصویر فرجاری
پارسی تازی گشته پرگاری پرهونیک دایره یی مستدیر خط فرجای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرجاری
تصویر فرجاری
((فِ))
پرگاری، دایره ای
فرهنگ فارسی معین
آشوب، هرج و مرج
دیکشنری اردو به فارسی