جدول جو
جدول جو

معنی افت - جستجوی لغت در جدول جو

افت
نزول
تصویری از افت
تصویر افت
فرهنگ واژه فارسی سره
افت
افتادن، کم و کاست، کاهش
افت و خیز: افتادن و برخاستن، کنایه از کامیابی و ناکامی، کنایه از وقفه و پیشرفت
تصویری از افت
تصویر افت
فرهنگ فارسی عمید
افت
((اُ))
افتادن، کمی، نقصان
تصویری از افت
تصویر افت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افتح
تصویر افتح
فتح، گشاینده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتا
تصویر افتا
فتوی دادن حکم صادر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتل
تصویر افتل
آرنج برآمده نیرومند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتا
تصویر افتا
((اُ))
فتوا دادن، حکم صادر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتا
تصویر افتا
فتوی دادن
فرهنگ فارسی عمید
عضوی در بدن حیوان یا نبات که موظف به انجام دادن قسمتی از اعمال حیاتی موجود است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافت
تصویر رافت
سخت و بسیار مهربان، مهربانی شدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یافت
تصویر یافت
یافتن، پیدا کردن، دریافتن، حس کردن
یافت شدن: پیدا شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بافت
تصویر بافت
بافتن، عمل بافندگی، بافته شده، تاروپود، نسج، در علم زیست شناسی دسته ای از یاخته ها که در بدن موجودی به هم پیوسته باشند، در علم زیست شناسی مجموع سلول هایی که شکل و ساختمان آن ها شبیه یکدیگر است و در بدن عمل مشترکی انجام می دهند مثلاً بافت ماهیچه ای، بافت عصبی، بافت استخوانی، بافت اسفنجی
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی است از تیره گل سرخیان که پایا است و ساقه اش راست و ارتفاعش بین 30 تا 60 سانتیمتر است و رنگش مایل به قرمز و پوشیده از کرک و برگهایش شامل 3 تا 4 زوج برگچه دندانه دار و گلهایش متعدد و برنگ زرد مایل به نارنجی است. همه قسمتهای گیاه مخصوصا برگ خشک شده آن دارای اثر درمانی است. دم کرده 20 در هزار این گیاه به عنوان قابض ملایم مصرف میشود و به علاوه برای رفع اسهال و بیماری های کبدی و کلیه نیز به کار می رود و چون دارای خاصیت ضد عفونی و مسکن نیز می باشد جوشانده اش را به عنوان غرغره در گلو دردها به کار می برند و همچنین در معالجات زخمها استعمال می شود حشیشه الغافث غافث شوکه منتنه دوای جگر قیزل یپراق قیزل یاپراق قاصیق اوتی علف گلو درد اکرسومنه اوباطریوس اوفاطریون جثجات ارار مشکانیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یافت
تصویر یافت
پیدا کردن، بدست آوردن تحصیل کردن، دانستن شناختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافت
تصویر بافت
((چِ))
بافتن، نسج، مجموعه سلول هایی که در شکل و ساختمان شبیه هم می باشند و یک عمل مشترک را انجام می دهند، مانند بافت های ماهیچه ای، بافته شده، بافته، مجازاً، ساختار و ویژگی های متعلق به یک مجموعه، مجموعه اج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رافت
تصویر رافت
مهربانی، شفقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غافت
تصویر غافت
گیاهی خاردار و تلخ مزه با برگ های دراز، شاخه های باریک و مجوف، گل های کبود و ارتفاعی درحدود ۵۰ سانتی متر که برگ، گل و عصارۀ آن در طب به کار می رود و برای امراض کلیه، کبد و اسهال نافع است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افتاده
تصویر افتاده
مردود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افتادگی
تصویر افتادگی
خضوع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افتخارالدین
تصویر افتخارالدین
(پسرانه)
موجب افتخار دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از افتضاح
تصویر افتضاح
رسوایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افتخار کردن
تصویر افتخار کردن
بالیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
سربلندی، بالندگی، ناییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افتتاح
تصویر افتتاح
گشایش
فرهنگ واژه فارسی سره
از بالا بپایین پرت شدن بزمین خوردن سقوط کردن، از پا در آمدن ساقط شدن سقط شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتخارات
تصویر افتخارات
جمع افتخار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
نازیدن، بالیدن، فخر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتخاخ
تصویر افتخاخ
خرو پف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتحاص
تصویر افتحاص
بازکاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتتان
تصویر افتتان
فتنه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتتاش
تصویر افتتاش
جست و جو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتتاحیه
تصویر افتتاحیه
گشایشیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتتاح کردن
تصویر افتتاح کردن
باز کردن گشودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتتاح حساب
تصویر افتتاح حساب
باز کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتتاح
تصویر افتتاح
گشادن، باز کردن
فرهنگ لغت هوشیار