جدول جو
جدول جو

معنی افادت - جستجوی لغت در جدول جو

افادت
فایده دادن سود رسانیدن، تکبر خودبینی، جمع افادات. یا افاده کلام. مفهوم سخن معنی آن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابادت
تصویر ابادت
هلاک کردن، هلاک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
نیکو گردانیدن، نیک گفتن، نیک کردن، چیزی نیکو آوردن، نیک گفتاری، نیک کرداری
فرهنگ لغت هوشیار
درتازی با اراده یکی است ولی در فارسی این دو را با آرش های (معنی ها) گوناگون به کاربرند سرسپردگی خواستن، خواست میل قصد آهنگ، خواست خدا مشیت قضا قدر تقدیر، توجه خاص مرید به مرشد و سالک به پیر و امثال آن، اخص و اظهار کوچکی در دوستی دوستی از روی اعتقاد و ایمان. یا ارادت غایبانه. اخص و اظهار دوستی و عقه مندی بکسی قبل از آشنایی وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشادت
تصویر اشادت
برافراشتن ساختمان، به آوای بلند خواندن بلندخوانی
فرهنگ لغت هوشیار
بیمار پرسی، باز گرداندن، بازگفتن، بازجستن نباید خللی افتد و شغل دلی پیش آید که این عجز را باز جوییم (تاریخ بیهقی)، پسداد بازگفتن دوباره گفتن، باز گردانیدن (چیزی را بجای خود) باز آوردن بر گرداندن، برگشت. یا اعاده حیثیت. رد کردن حقوق و اعتبارات مجرم که بسبب جرم سلب شده بدو
فرهنگ لغت هوشیار
بهبود یافتن، رو بصحبت نهادن بیمار، روی بخوبی خوشی آوردن، بهوش آمدن، بهبود، گشایش
فرهنگ لغت هوشیار
آب برخود ریختن، پر کردن ظرف تا حدی که لبریز گردد، در سخن وارد شدن داخل شدن در حدیث، فیض رسانیدن بهره دادن، فیض، جمع افاضات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افاده
تصویر افاده
کبر، تکبر، فیس، نخوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افادات
تصویر افادات
سودها، جمع فائده، جمع در جمع افاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابادت
تصویر ابادت
هلاک کردن، نابود ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارادت
تصویر ارادت
علاقه، محبت همراه با احترام، خواست، قصد، در تصوف توجه بسیار سالک به پیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وفادت
تصویر وفادت
به رسولی نزد کسی وارد شدن، رسالت، پیام آوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجادت
تصویر اجادت
نیک گفتن، چیزی نیکو آوردن، باریدن باران نیکو بر زمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشادت
تصویر اشادت
برافراشتن چیزی، بلند کردن بنا، بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی، آشکار کردن چیزی، نسبت دادن سخنی به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وفادت
تصویر وفادت
بر سولی آمدن نزد کسی، رسالت پیام آوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارادت
تصویر ارادت
((اِ دَ))
خواستن، خواست، میل، قصد، در فارسی علاقه مندی، سرسپردگی مرید به مرشد، دوستی از روی اخلاص و بی ریایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشادت
تصویر اشادت
((اِ دَ))
محکم کردن، سفت کردن، نیرو دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افاقت
تصویر افاقت
((اِ قَ))
بهبود یافتن، به هوش آمدن، بهبود، گشایش، افاقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افاده
تصویر افاده
((اِ دِ))
فایده رساندن، سود دادن، تکبر، خودبینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعادت
تصویر اعادت
((اِ دَ))
بازگفتن، از سر گرفتن، بازگردانیدن، برگشت، اعاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وفادت
تصویر وفادت
((وِ دَ))
به رسولی آمدن نزد کسی، رسالت، پیام آوری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افاده
تصویر افاده
تکبر، خودبینی، خودنمایی، فایده دادن، فایده رساندن، فایده گرفتن
فرهنگ فارسی عمید