جدول جو
جدول جو

معنی اغلی - جستجوی لغت در جدول جو

اغلی
بیشتر، چیره تر، ستبرتر گران بهاتر بیش بهاتر گرانتر. ترکی پسر بچه پسرک ریتک
فرهنگ لغت هوشیار
اغلی
((اَ لا))
گران بهاءتر، گرانتر
تصویری از اغلی
تصویر اغلی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دغلی
تصویر دغلی
تقلب
فرهنگ واژه فارسی سره
مخفف (ابوالقاسم) است و بیشتر آنرا در مقام کوچک شمردن و در خطاب به آشنا و خویشاوندی که با او تکلف و رو دربایستی نداشته باشند بکار میبرند و گاه آنرا بهر کس اطلاق کنند و مراد شخصی نیست که نام او ابوالقاسم باشد: یکی نیست از این مرتیکه بپرسد: ابلی خرت بچند است ک (ص. هدایت. زنده بگورص 44)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احلی
تصویر احلی
شیرین تر شیرین تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجلی
تصویر اجلی
روشن تر هویداتر جلی تر. روشن تر هویداتر مقابل اخفی: (معرف باید از معرف اجلی باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه ابتدا ندارد، قدیم، دیرینه، ابدی، که همیشه بود آنکه ابتدا ندارد، قدیم، دیرینه، ابدی، که همیشه بود
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به راس البغل یهودی. یا در هم بغلی. در هم ایرانی منسوب به راس البغل. -1 هر چیز که بتوان در زیر بغل جای داد از: دفتر و کتاب و غیره، هر چیز خرد و کوچک، بطری کوچک (مشروب)، بیماریی است شتران را که ران را بشکم مالند، شیشه کوچک پهن که در آن آب لیمو و جز آن کنند، نوعی از جرس، زنگ کر و کم صدا، مقدار غله ای که در زیر یک بغل جا میگیرد و بعنوان قسمتی از حق نجاری و حق آهنگری به نجار و آهنگر ده و قریه میرسد. در سال 8 -1327 ه ش. (1949 م) این مقدار به خرمن 5 من تبریز گندم و 5 من تبریز جو مصالحه شد، فندی در کشتی گیری یکی از فنون کشتی -10 (اصطلاح هندوستان) قرآن کوچکی که بسفر در بغل دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغلی
تصویر دغلی
دگلی دغایی ناراستی ناراستی نادرستی، مکاری عیاری، حرامزادگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصلی
تصویر اصلی
آغازین، هسته ای، بنیادین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
بیشتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
آرام، رام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زغلی
تصویر زغلی
کلاهبردار، فریبنده
فرهنگ لغت هوشیار
چوغولی پارسی است سخن چینی عمل چغل. سعایت تضریب سخن چینی نمامی، غیبت، شکایت از عمل کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصلی
تصویر اصلی
بنیادی بنیک، سرشتی منسوب به اصل. بنیادی، ذاتی مقابل عارضی وصلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلی
تصویر اعلی
بلند و بالای هر چیز، بزرگتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلی
تصویر اقلی
ترکی پسر بچه پسرک ریتک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغنی
تصویر اغنی
بی نیاز، غنی تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلف
تصویر اغلف
درنیام نیامک دول نبریده فراخسال زندگانی فراخ پوشه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلظ
تصویر اغلظ
درشت تر، ستبرتر، غلیظ تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلط
تصویر اغلط
غلط تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
غالبتر چیره تر، بیشتر
فرهنگ لغت هوشیار
جوشاندن دیگ، گران خریدن گرانخری، بالیدن اغلاف: نیام ساختن، در نیام کردن، گران خریدن، گرانبها یافتن، گران کردن، قیمت چیزی، گران خریدن، گرانبها یافتن، گران کردن، قیمت چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغذی
تصویر اغذی
غذا دهنده تر
فرهنگ لغت هوشیار
پر کردن، مطلبی را تقریر کردن تا دیگری بنویسد، نوشتن مطلبی که بشخص تقریر کنند دیکته، طریقه نوشتن کلمات درست نویسی رسمالخط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوغلی
تصویر اوغلی
ترکی پسر بچه پسرک ریتک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهلی
تصویر اهلی
مانوس، مقابل وحشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولی
تصویر اولی
سزاوارتر، بهتر، احق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایلی
تصویر ایلی
ترکی فرما نبرداری تیره ای بندگی اطاعت فرمانبرداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغلی
تصویر چغلی
سخن چینی، نمامی، شکایت
چغلی کردن: گزارش دادن خبط و خطای کسی به شخص بالاتر از او یا شکایت کردن از عمل او
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولی
تصویر اولی
سزاوارتر، لایق تر، شایسته تر، برتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اولی
تصویر اولی
ویژگی کسی یا چیزی که پیش از همه است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغلب
تصویر اغلب
غالب تر، چیره تر، بیشتر، بیشتر اوقات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از املی
تصویر املی
املا، مطلبی را تقریر کردن که دیگری بنویسد، مطلبی که معلم بگوید و شاگرد بنویسد، طریقۀ نوشتن کلمات، درست نوشتن، برای مثال مذکّران طیورند بر منابر باغ / ز نیم شب مترصد نشسته املی را (انوری - ۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بغلی
تصویر بغلی
کناری، ویژگی هر چیزی که بتوان در جیب بغل جا داد مثلاً دفتر بغلی، دارای عادت در آغوش دیگران بودن مثلاً کودک بغلی، ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مستطیل شکل برای نوشیدنی های الکلی
فرهنگ فارسی عمید