- اغزل
- چامه خوان ترانه خوان، پستاتپ تپی که به پستاآید
معنی اغزل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مردبی زینه، ابربی باران، ستاره روشن، دمکج ابر بی باران، مرد بی سلاح. یا سماک اعزل
ترکی کودک، دلدار
خروسه نبریده، فراخ زندگی، از زانسال
نازلتر، پست تر
ترانه سرایی، مهر ورزی، غزل سرایی کردن شعر عاشقانه گفتن، عشق ورزیدن، غزل سرایی، عشق ورزی، جمع تغزلات
غزل سرایی کردن، شعر عاشقانه
ریگ، تودۀ جداگانه، ویژگی ابر بی باران، مرد بی سلاح
در علم عروض شعری که در آن متفاعلن به مفتعلن تغییر یافته باشد
ریسنده مرد ریسنده
دوک دوک، جمع مغازل
جایی برای گوسفندان و گاوان، لانه مرغ خانگی، لانه زنبور، آغل
دوک، آلت نخ تابی، آلت چوبی که با آن نخ می ریسند، آلت فلزی یا چوبی در ماشین نخ ریسی که نخ روی آن پیچیده می شود
همیشگی، دیرینگی
ریسیدن، رشتن، رشته، نخ
آنچه اول و ابتدا نداشته باشد، همیشگی، دیرینگی، زمان بی ابتدا
زلل، در علم عروض اجتماع خرم و هتم است که از مفاعیلن فاع باقی بماند و فعل به جای آن بگذارند، لغزیدن و افتادن، از حق و صواب منحرف گشتن، لغزش، خطا، کمی، نقصان
زلل، در علم عروض اجتماع خرم و هتم است که از مفاعیلن فاع باقی بماند و فعل به جای آن بگذارند، لغزیدن و افتادن، از حق و صواب منحرف گشتن، لغزش، خطا، کمی، نقصان
سخن گفتن با زنان و عشقبازی نمودن، ثنای کسی، ابیاتی که تعداد آن کمتر از هفت و زیادتر از پانزده نباشد
((غَ زَ))
فرهنگ فارسی معین
عشق بازی کردن، حکایت کردن از عشق به زنان، شعری مرکب از چند بیت که دارای یک وزن بوده و آخر مصراع اول با آخر مصراع های دوم هم قافیه باشد
غزل خداحافظی را خواندن: کنایه از مردن، از دنیا رفتن
غزل خداحافظی را خواندن: کنایه از مردن، از دنیا رفتن
شعری که معمولاً بین هفت تا پانزده بیت سروده می شود و موضوع آن غنایی و عاشقانه است، شعر عاشقانه، سخن گفتن با زنان و عشق بازی کردن، سخنی که در وصف زنان و در عشق آنان گفته شود، حدیث عشق زنان