جمع واژۀ غرن، مرغی است. عقاب یا مرغی است شبیه عقاب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج غرن، که نام غراب نر یا عقاب نر یا عقاعق نر یا سرطان است. (از اقرب الموارد). و رجوع به غرن شود، هر چیز نیک صورت و جمیل. (آنندراج)
جَمعِ واژۀ غَرَن، مرغی است. عقاب یا مرغی است شبیه عقاب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج ِ غرن، که نام غراب نر یا عقاب نر یا عقاعق نر یا سرطان است. (از اقرب الموارد). و رجوع به غرن شود، هر چیز نیک صورت و جمیل. (آنندراج)
دو کوه است در راه مکه. (منتهی الارب). شارح تاج العروس آرد: الصواب جبلان من جبال الرمل المعترض بطریق مکه. (تاج العروس). تثنیه اغر و آن نام دو کوه است از جبال رمل. (از معجم البلدان) : و قد قطعنا الرمل غیر جبلین جبلی زرود و کذا الاغرین. راجز (از معجم البلدان)
دو کوه است در راه مکه. (منتهی الارب). شارح تاج العروس آرد: الصواب جبلان من جبال الرمل المعترض بطریق مکه. (تاج العروس). تثنیه اغر و آن نام دو کوه است از جبال رمل. (از معجم البلدان) : و قد قطعنا الرمل غیر جبلین جبلی زرود و کذا الاغرین. راجز (از معجم البلدان)
زیاده روی کردن در توصیف کسی یا چیزی، در ادبیات در فن بدیع مبالغه و افراط و زیاده روی در مدح یا ذم کسی یا چیزی، گزاف گویی، برای مثال هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف / گویی که لقمه ای ست زمین در دهان برف (کمال اسماعیل - ۴۰۷)
زیاده روی کردن در توصیف کسی یا چیزی، در ادبیات در فن بدیع مبالغه و افراط و زیاده روی در مدح یا ذم کسی یا چیزی، گزاف گویی، برای مِثال هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف / گویی که لقمه ای ست زمین در دهان برف (کمال اسماعیل - ۴۰۷)
دهی از دهستان هرم و کاریان بخش جویم، شهرستان لار. واقع در 36 هزارگزی جنوب باختری جویم و دامنۀ کوه الهر. دامنه گرمسیر و مالاریائی دارای 382 تن سکنه. فارسی محلی زبان. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن فرعی است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی از دهستان هرم و کاریان بخش جویم، شهرستان لار. واقع در 36 هزارگزی جنوب باختری جویم و دامنۀ کوه الهر. دامنه گرمسیر و مالاریائی دارای 382 تن سکنه. فارسی محلی زبان. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن فرعی است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)