جدول جو
جدول جو

معنی اغراس - جستجوی لغت در جدول جو

اغراس
غرس ها، نهال ها، درخت ها، جمع واژۀ غرس
تصویری از اغراس
تصویر اغراس
فرهنگ فارسی عمید
اغراس
(اِ)
درخت نشانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در زمین درخت نشانیدن: اغرس الشجر، اثبته فی الارض. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اغراس
(اَ)
جمع واژۀ غرس. درخت های نشانده. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به غرس شود، سال ارزان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سال پرنعمت. العام المخصب. (از اقرب الموارد) ، زندگانی فراخ. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زندگانی پروسعت. العیش الواسع. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اغراس
جمع غرس، نهال ها نهال کاری درختکاری جمع غرس درختها نهالها
تصویری از اغراس
تصویر اغراس
فرهنگ لغت هوشیار
اغراس
((اَ))
جمع غرس، درخت ها، نهال ها
تصویری از اغراس
تصویر اغراس
فرهنگ فارسی معین
اغراس
((اِ))
درخت کاشتن
تصویری از اغراس
تصویر اغراس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اغرار
تصویر اغرار
غرها، جوانان بی تجربه و کار نا آزموده، کسانی که فریب بخورند، جمع واژۀ غر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغراض
تصویر اغراض
غرض ها، قصدها، مقصودها، نشانۀ تیرها، هدف ها، جمع واژۀ غرض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اضراس
تصویر اضراس
ضرس ها، دندان ها به ویژه دندان آسیا، دندان آسیاب ها، جمع واژۀ ضرس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغراب
تصویر اغراب
چیز نو و غریب آوردن، مطلب شگفت آور و تازه گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افراس
تصویر افراس
خیمۀ بزرگ، بارگاه، سراپرده، خرگاه، خبا، خرگه، هواری، فسطاط
جمع واژۀ فرس، فرس ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
زیاده روی کردن در توصیف کسی یا چیزی، در ادبیات در فن بدیع مبالغه و افراط و زیاده روی در مدح یا ذم کسی یا چیزی، گزاف گویی، برای مثال هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف / گویی که لقمه ای ست زمین در دهان برف (کمال اسماعیل - ۴۰۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انغراس
تصویر انغراس
روییدن نهال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراس
تصویر امراس
جمع مرسه، ریسمان ها
فرهنگ لغت هوشیار
مجبور کردن، میان دو شخص اختلاف انداختن، بر آغالیدن تحریک کردن، بر انگیختن، آغالش انگیزش. یا اغراء بجهل. بجهل کشانیدن آغالش بنادانی
فرهنگ لغت هوشیار
شگفت آوری در سخن، دور رفتن، بسیار خندیدن، نو آوری شگفت آوردن، تازه گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراد
تصویر اغراد
تو گلو خواندن شاد خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغرار
تصویر اغرار
جمع غر، ناآزمودگان خامان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراض
تصویر اغراض
جمع غرض، نیت ها، مقصودها، خواهشها، آرزوها، مرادها، هدفها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
غرق کردن، غرق گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطراس
تصویر اطراس
جمع طرس، نامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغرام
تصویر اغرام
به مرگ نفکندن، تاوان نهادن، وامدار کردن، آزمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخراس
تصویر اخراس
گنگ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احراس
تصویر احراس
حارس، مقیم بودن بجایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتراس
تصویر اتراس
جمع ترس، کلانسپرها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ضرس، دندانها دندانه ها پریشاندن، خاموشاندن، کند دندانی جمع ضرس دندانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراس
تصویر اعراس
دامادشدن ویوک گرفتن (ویوک عروس)، همبستری، فرود آمدن، برهم نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقراس
تصویر اقراس
خنکاندن: خنک کردن، فسراندن: یخ زده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افراس
تصویر افراس
چادر، خیمه، دیوار، جمع فرس، اسبها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضراس
تصویر اضراس
جمع ضرس، دندان ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
((اِ))
غرق کردن، مبالغه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغراض
تصویر اغراض
جمع غرض، خواست ها، هدف ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغراب
تصویر اغراب
((اِ))
شگفت آوردن، تازه گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
Exaggeration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اسب نر
فرهنگ گویش مازندرانی