جدول جو
جدول جو

معنی اعراق - جستجوی لغت در جدول جو

اعراق
عرق ها، ریشه ها، اصل و ریشۀ چیزی ها، رگ ها، جمع واژۀ عرق
تصویری از اعراق
تصویر اعراق
فرهنگ فارسی عمید
اعراق
(چَ نِ تَ)
به عراق رفتن. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رفتن بعراق. (از اقرب الموارد). بعراق شدن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
اعراق
(اَ)
جمع واژۀ عرق، بمعنی رگ و ریشه و بیخ درخت. (آنندراج) (منتهی الارب). اصلها. (فرهنگ فارسی معین) ، ترنجیده شدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
اعراق
جمع عرق، رگ ها، ریشه ها بیخ ها رگاندن می: رگ دار کردن می اندک آب ریختن در می، به اراک رفتن، ریشه دواندن جمع عرق رگها وریدها، اصلها
فرهنگ لغت هوشیار
اعراق
جمع عرق، رگ ها، کوه های بلند، ریشه های درخت
تصویری از اعراق
تصویر اعراق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشراق
تصویر اشراق
(پسرانه)
تابش، درخشش، فلسفه ای که منشأ ان فلسفه افلاطون و حکمت نو افلاطونی است، مروج این حکمت دراسلام و ایران شیخ شهاب الدین سهره وردی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اوراق
تصویر اوراق
ورق، خراب و فرسوده، پاره شده، آنچه قطعه هایش از هم جدا شده باشد مثلاً ماشین اوراق، پریشان احوال، ناراحت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعراب
تصویر اعراب
اعرابی، عرب ها، تازیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعراب
تصویر اعراب
آشکار کردن، روشن گردانیدن، اصلاح کردن، نیکو ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراء
تصویر اعراء
جمع عرو، کرانه ها، ناکوشندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعذاق
تصویر اعذاق
جمع عذق، خوشه های انگور، خوشه های خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعثاق
تصویر اعثاق
فراخسالی: سال فراوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعناق
تصویر اعناق
جمع عنق، گردن ها جمع عنق گردنها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع علق، گرانمایه مکل انداختن مکل زالو یازلو، در دام انداختن، چنگ در زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعماق
تصویر اعماق
جمع عمق، ته چاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراش
تصویر اعراش
جمع عرش، تخت ها اورنگ ها، گرزمان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغراق
تصویر اغراق
غرق کردن، غرق گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراق
تصویر امراق
از نشانه گذراندن، آشکار شدن زهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوراق
تصویر اوراق
جمع ورق، برگها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایراق
تصویر ایراق
آرایش برگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراس
تصویر اعراس
دامادشدن ویوک گرفتن (ویوک عروس)، همبستری، فرود آمدن، برهم نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراص
تصویر اعراص
پراکنیدن، سراسیمگی، جمع عرصه، زیر سراها زمینی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
روی گردانیدن از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی بارافکنی دام گستردن، خاموش ماندن، سر به پایین افکندن، چشم فروبستن ترکی برآسودن لنگر انداختن بارافکندن ترکی ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتاق
تصویر اعتاق
بنده ای را رها وآزاد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشراق
تصویر اشراق
روشن شدن ودرخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخراق
تصویر اخراق
سر گشتگی از ترس، هاژی، به کویر رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادراق
تصویر ادراق
جمع درقه، سپرهای چرمین
فرهنگ لغت هوشیار
آتش زدن سوزاندن، آزار رسانی، لاشه سوزی، سوز آوری سوزانیدن بر پا کردن حریق، اذیت رساندن، سوز آوری. یا احراق کواکب. احراق کواکب یا احراق شه. سوختن جسد میت
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی بارافکنی توقف چند روزه در سفری بجایی. ترکی برآسودن لنگر انداختن بارافکندن ترکی ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابراق
تصویر ابراق
درخش زدگی (درخش برق)، بیم دادن، خود آرایی: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراف
تصویر اعراف
جاها و مکانهای مرتفع و بلند، نام یکی از سوره های قرآن مجید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعراض
تصویر اعراض
رویگردانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعماق
تصویر اعماق
ژرفاهای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعراب
تصویر اعراب
تازیان
فرهنگ واژه فارسی سره