- اعتیاق
- دیری کردن، باز داشتن
معنی اعتیاق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
میل، شوق، رغبت، شیفتگی، دلبستگی به کسی
شور، آرزومندی
ابیشه گری (ابیشه جاسوس)، گزیده خریدن، پسادستی (نسیه خریدن)
توشه بر گرفتن زدگی بیزاری از خوردن
تایگانه دادن، تایگانه گرفتن (تایگانه عوض) بعوض خواستن عوض گرفتن، عوض دادن بدل دادن
دشواری کار
ایرمان گرفتن
خو گرفتن ها، معتاد شدن
کاری را به گردن گرفتن
مغاک کردن: (مغاک گودال در زمین و جز در زمین
دل باختن، برآویختن معشوق شدن
نیازمندی: نیازمند شدن
دوستی ناب
برگزیدن
شوق داشتن، آرزومند چیزی شدن، آرزومندی
دست به گردن یکدیگر انداختن، به گردن گرفتن چیزی
عادت کردن، خو گرفتن، در پزشکی وابستگی به بعضی مواد، از قبیل تریاک، مرفین، هروئین، حشیش، الکل و مانند آن، به علت مداومت در استعمال
Addiction
Keenness, Yearning, Eagerness, Zealousness, Zest
рвение , тоска , усердие , пыл
зависимость
Eifer, Sehnsucht, Begeisterung
залежність
захоплення , запал , прагнення , заповзятливість
uzależnienie
zapał, tęsknota, gorliwość, entuzjazm
渴望 , 热情 , 热忱