جدول جو
جدول جو

معنی اعتماد - جستجوی لغت در جدول جو

اعتماد
تکیه کردن، پشت گرمی، وثوق، متکی شدن به کسی و کاری را به او سپردن، واگذاشتن کار به کسی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
فرهنگ فارسی عمید
اعتماد
(اِ تِ)
یکی از شعرای خراسان است. وی در شیراز میزیسته و از اشعار اوست:
بیاد لعل تو چشمم ز اشک پرگهر است
گر این نثار ترا لایق است در نظر است.
(از قاموس الاعلام ترکی) ، با کسی از سر نو پیمان نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
اعتماد
(یَ /یِ)
بشب سیر کردن گرفتن، یقال: اعتمد لیلته، بشب سیر کردن گرفت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بشب بر مرکب سیر سوار شدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، پیش گرفتن و پیش آمدن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). چیزی نزد کسی ظاهر شدن. و بدین معنی با ’لام’ متعدی شود. یقال: اعتن له الشی ٔ، ای ظهر له، پیش آمدن چیزی را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اعتماد
تکیه کردن، به شب سیر کردن، وا گذاشتن کار به کسی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
فرهنگ لغت هوشیار
اعتماد
((اِ تِ))
تکیه کردن، برگزیدن، کاری را به کسی واگذاشتن، اطمینان
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
فرهنگ فارسی معین
اعتماد
استواری، پشتگرمی، باور
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
فرهنگ واژه فارسی سره
اعتماد
اتکا، استظهار، استواری، اطمینان، پشتگرمی، تکیه، توکل، ثقه، دلگرمی، وثوق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اعتماد
يثق
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به عربی
اعتماد
Confidence, Trustfulness
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اعتماد
confiance
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اعتماد
fiducia
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اعتماد
اعتماد , بھروسہ
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به اردو
اعتماد
уверенность , доверчивость
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به روسی
اعتماد
Vertrauen, Vertrauenswürdigkeit
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به آلمانی
اعتماد
впевненість , довірливість
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اعتماد
pewność, zaufanie
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به لهستانی
اعتماد
信任
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به چینی
اعتماد
اعتماد، اعتماد به نفس، اعتمادپذیری، اتّکاء پذیری
دیکشنری اردو به فارسی
اعتماد
বিশ্বাস , বিশ্বাসযোগ্যতা
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به بنگالی
اعتماد
confianza
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اعتماد
imani, kuaminika
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اعتماد
güven
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اعتماد
신뢰
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به کره ای
اعتماد
信頼
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اعتماد
בִּטָחוֹן , אֵמוּן
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به عبری
اعتماد
confiança
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اعتماد
kepercayaan
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اعتماد
ความมั่นใจ , ความไว้วางใจ
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به تایلندی
اعتماد
vertrouwen
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به هلندی
اعتماد
विश्वास , भरोसा
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تکیه کردن بر، واگذاشتن کار بکسی، سپردن چیزی را بکسی، وثوق اطمینان. یا اعتماد بنفس اتکا بخود بخویشتن متکی بودن، یا رای اعتماد. رایی که وکلای مجلس بدولتی که مایلند بر سر کار بماند بعد از استیضاح میدهند مقابل رای عدم اعتماد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
خو گرفتن ها، معتاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتباد
تصویر اعتباد
بنده گرفتن بنده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتداد
تصویر اعتداد
بشمار آوردن، چیزی را اهمیت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتیاد
تصویر اعتیاد
بنگش
فرهنگ واژه فارسی سره