یکی از شعرای خراسان است. وی در شیراز میزیسته و از اشعار اوست: بیاد لعل تو چشمم ز اشک پرگهر است گر این نثار ترا لایق است در نظر است. (از قاموس الاعلام ترکی) ، با کسی از سر نو پیمان نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
یکی از شعرای خراسان است. وی در شیراز میزیسته و از اشعار اوست: بیاد لعل تو چشمم ز اشک پرگهر است گر این نثار ترا لایق است در نظر است. (از قاموس الاعلام ترکی) ، با کسی از سر نو پیمان نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
بشب سیر کردن گرفتن، یقال: اعتمد لیلته، بشب سیر کردن گرفت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بشب بر مرکب سیر سوار شدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، پیش گرفتن و پیش آمدن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). چیزی نزد کسی ظاهر شدن. و بدین معنی با ’لام’ متعدی شود. یقال: اعتن له الشی ٔ، ای ظهر له، پیش آمدن چیزی را. (از اقرب الموارد)
بشب سیر کردن گرفتن، یقال: اعتمد لیلته، بشب سیر کردن گرفت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بشب بر مرکب سیر سوار شدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، پیش گرفتن و پیش آمدن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). چیزی نزد کسی ظاهر شدن. و بدین معنی با ’لام’ متعدی شود. یقال: اعتن له الشی ٔ، ای ظهر له، پیش آمدن چیزی را. (از اقرب الموارد)
تکیه کردن بر، واگذاشتن کار بکسی، سپردن چیزی را بکسی، وثوق اطمینان. یا اعتماد بنفس اتکا بخود بخویشتن متکی بودن، یا رای اعتماد. رایی که وکلای مجلس بدولتی که مایلند بر سر کار بماند بعد از استیضاح میدهند مقابل رای عدم اعتماد
تکیه کردن بر، واگذاشتن کار بکسی، سپردن چیزی را بکسی، وثوق اطمینان. یا اعتماد بنفس اتکا بخود بخویشتن متکی بودن، یا رای اعتماد. رایی که وکلای مجلس بدولتی که مایلند بر سر کار بماند بعد از استیضاح میدهند مقابل رای عدم اعتماد