جدول جو
جدول جو

معنی اعتثام - جستجوی لغت در جدول جو

اعتثام
سست دوختن، یاری خواستن، سود گرفتن، دست دراز کردن، با دست نمودن
تصویری از اعتثام
تصویر اعتثام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعتکام
تصویر اعتکام
بر هم نشستن: برابرکردن لنگه های بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتصام
تصویر اعتصام
باز ماندن از گناه به امید لطف پروردگار، باز ایستادن از معصیت
فرهنگ لغت هوشیار
آهنگیدن: آهنگ کردن، دل برنهادن، میانه گزینی، در نگیدن: درنگ کردن، شکیبایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التثام
تصویر التثام
دهانبند نهادن دهان بندبستن لثام بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التثام
تصویر التثام
دهان بند بستن، بوسه دادن، بوسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتصام
تصویر اعتصام
دست انداختن به چیزی، چنگ درزدن، خود را از گناه بازداشتن، بازماندن از گناه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتصام
تصویر اعتصام
((اِ تِ))
متوسل شدن، خود را نگاه داشتن، پرهیز از گناه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از التثام
تصویر التثام
((اِ تِ))
دهان بند بستن، لثام بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابتسام
تصویر ابتسام
نرم خندیدن، لبخند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجترام
تصویر اجترام
خرما کنی بار خرما بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
از بیخ بریدن از بیخ کندن بن کنی از بیخ و بن بر کندن بریدن از بن بریدن بیخ بر کردن استیصال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختمام
تصویر اختمام
چاه روبی، خانه روبی خانه تکانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصام
تصویر اختصام
دشمنی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخترام
تصویر اخترام
از بیخ و بن برکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختدام
تصویر اختدام
چاکر گرفتن، پرشک خواستن (پرشک خدمت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختتام
تصویر اختتام
خاتمه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتلام
تصویر احتلام
گوشاسب در خواب جماع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتطام
تصویر احتطام
شکسته شدن شکستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتشام
تصویر احتشام
جاه وجلال وحشمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احترام
تصویر احترام
حرمت داشتن، پاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتدام
تصویر احتدام
بر افروختگی، تافتگی
فرهنگ لغت هوشیار
بادکش کردن (بادکش حجامت در پزشکی دیرینه در پیاله ای پنبه آغشته به مل و افروخته را می گذاشتند وآن را بر پشت بیمار می نهادند و بر گوشت آماسیده تیغ می زدند تا خون بگیرد) تانگوییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتثاث
تصویر ارتثاث
فراهم آوردن، جمع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتکام
تصویر ارتکام
بر هم نشستن، انبوهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتطام
تصویر ارتطام
در گل ماندن، در گل افکندن، فرورفتن
فرهنگ لغت هوشیار
نگاشته شدن نگاشیدن (نقش گرفتن)، آزباییدن (آزبا دعا)، فرمان بردن، پناه جستن فرمان بردن رسم و فرمان بجای آوردن، نگاشته شدن نقش گرفتن صورت پذیر شدن صورت بسته شدن در چیزی نقش بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استمام
تصویر استمام
پیشوا گرفتن، به مادری برگزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
گردن نهادن، رامش خواستن زره خواستن، از ناکسان زن خواستن بساویدن بر ماسیدن (لمس کردن از راه دست کشیدن)، در بر گرفتن، آشتی کردن لمس کردن بسودن دست کشیدن بچیزی. یا استلام حجر. بسودن سنگ (بلب یا دست) سنگ را لمس کردن، بوسه دادن، در بر گرفتن، صلح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استهام
تصویر استهام
پشک انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتمام
تصویر اشتمام
بویش بوییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احترام
تصویر احترام
(دخترانه)
بزرگ داشتن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ابتسام
تصویر ابتسام
(دخترانه)
تبسم، لبخند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از احترام
تصویر احترام
پاس، ارج، سنایش، بزرگداری، بزرگ داشت، شکوهیدن، آزرمیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختتام
تصویر اختتام
پایان
فرهنگ واژه فارسی سره