جدول جو
جدول جو

معنی اطمی - جستجوی لغت در جدول جو

اطمی(اَ ما)
باریک لب. (زوزنی). سیه لب. (مؤید الفضلاء). درمتن چنین است و صحیح اظمی است. رجوع به اظمی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعمی
تصویر اعمی
کور، نابینا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
مربوط به اتم مثلاً انرژی اتمی، ویژگی نوعی سنگ مصنوعی گران قیمت که در جواهرسازی به کار می رود مثلاً نگین اتمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاطمی
تصویر فاطمی
سید، علوی، پیرو فرقۀ اسماعیلیه، هر یک از خلفای فاطمی مصر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطمی
تصویر خطمی
گل ختمی، گیاهی از تیرۀ پنیرکیان با ساقۀ ضخیم، برگ های پهن و گل های درشت صورتی یا مایل به ارغوانی، انجل
فرهنگ فارسی عمید
(طِ می ی / می)
منسوب است به حضرت فاطمه. (سمعانی). در ایران خانواده های بسیاری که از نسل خاندان رسالت اند خود را فاطمی خوانده اند، و اولاد رسول را از جانب فاطمۀ زهرا فاطمی گویند. (از یادداشت بخط مؤلف) ، پیروان مذهب اسماعیلی. قرمطی. سبعی. هفت امامی. باطنی. ملحد. حشاش. (از یادداشت بخط مؤلف). علت نامیدن این دسته از مسلمانان به فاطمی، انتساب آنان به خلفای فاطمی مصر است که بیش از همه حکمرانان اسلامی در راه اشاعۀ مذهب اسماعیلی کوشیده اند:
زیر رکاب و علم فاطمی
نرم شود بیخردان را رقاب.
ناصرخسرو.
ای پسر دین محمد بمثل چون جسد است
که بر آن شهره جسد فاطمیان همچو سرند.
ناصرخسرو.
خورشید فاطمی شد و باقوت
برگشت و از نشیب به بالا شد.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارمی
تصویر ارمی
منسوب به ارم زبان منسوب به قوم ارم زبان قدیم سوریه
فرهنگ لغت هوشیار
وابستگان فاطمه علیه السلام دخت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله منسوب به فاطمی مخصوصا فاطمه دختر پیغمبر ع کسی که از اولاد فاطمه ع باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسمی
تصویر اسمی
منسوب به اسم، معروف با اسم و رسم صاحب اسم و عنوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطمر
تصویر اطمر
اسب نیکو رو، اسب آماده جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمی
تصویر اعمی
کور و نابینا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از المی
تصویر المی
دردی ویدایی سیاه لب المی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امطی
تصویر امطی
دراز بالا انگم خوردنی
فرهنگ لغت هوشیار
انجل غسل هم آوای زرد از گیاهان فارسی گویان خطمی خوانند گیاهی است ازتیره پنیرکیان که دارای گونه های دایمی و نیز یکساله است و بحد وفور در ایران روییده و کشت میشود. ساقه اش ضخیم و بلند برگهایش پهن و ستبر و ریشه ای دراز و دوکی شکل و آبدار است. ریشه آن در پزشکی مستعمل است
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به اتم مربوط به اتم یا بمب اتمی. بمبی که با نیروی اتم منفجر میشود. یا دانشمند اتمی. دانشمندی که درباره اتم و نیروی آن تحقیق و تجربه میکند. یا نیروی اتمی. نیرویی که از اتم حاصل میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازمی
تصویر ازمی
منسوب به ازم و گروهی بدان نسبت دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعمی
تصویر اعمی
((اَ ما))
کور، نابینا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خطمی
تصویر خطمی
((خَ یا خِ یّ))
گیاهی از تیره پنیرکیان، دارای ساقه ضخیم و بلند، برگ هایش پهن و ستبر و ریشه اش دراز و دوکی شکل و آبدار است. ریشه آن در پزشکی مصرف فراوان دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
Atomic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اسمی
تصویر اسمی
Nominally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
原子的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اسمی
تصویر اسمی
nominalmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atomico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اسمی
تصویر اسمی
nominalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atômico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اسمی
تصویر اسمی
名义上地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
атомный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اسمی
تصویر اسمی
nominalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atomowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اسمی
تصویر اسمی
номінально
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
атомний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اسمی
تصویر اسمی
nominal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atomar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اسمی
تصویر اسمی
номинально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اتمی
تصویر اتمی
atómico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی