در دستور زبان ضمیر آوردن برای اسمی در کلام، به ضمیر آوردن، در علم عروض ساکن کردن تای متفاعلن است که تبدیل به مستفعلن شود، در ضمیر نگه داشتن، در دل پنهان داشتن، در دل نهان داشتندر دستور زبان ضمیر آوردن برای اسمی در کلام، به ضمیر آوردن، در علم عروض ساکن کردن تای متفاعلن است که تبدیل به مستفعلن شود، در ضمیر نگه داشتن، در دل پنهان داشتن، در دل نهان داشتن
مالی که امید به وصول آن نباشد، وام و وعده ای که به آن امید نتوان داشت، وام بی مدت، پنهان، نهان، مال پنهانمالی که امید به وصول آن نباشد، وام و وعده ای که به آن امید نتوان داشت، وام بی مدت، پنهان، نهان، مال پنهان
اسپریس میدانی اسپدوانی، اسپرس کشک پایانی اسپدوانی جای ریاضت و تمرین دادن اسب میدان اسب دوانی: سوار فکرت در مضمار ضمیر جولانی کرد، آخرین نقطه ای که اسب در مسابقه باید بدان برسداسپریس میدانی اسپدوانی، اسپرس کشک پایانی اسپدوانی جای ریاضت و تمرین دادن اسب میدان اسب دوانی: سوار فکرت در مضمار ضمیر جولانی کرد، آخرین نقطه ای که اسب در مسابقه باید بدان برسد
جمع ثمار و جج ثمر میوه ها میوه آوردن درخت بار آوردن، میوه دار شدن میوه دادن میوه دار گشتنجمع ثمار و جج ثمر میوه ها میوه آوردن درخت بار آوردن، میوه دار شدن میوه دادن میوه دار گشتن
ماه ها، سیارات کوچکی که به دور یکی از سیارات می گردند، در فارسی، کشورهای ضعیفی که از نظر سیاسی پیرو کشورهای قوی تر می باشندماه ها، سیارات کوچکی که به دور یکی از سیارات می گردند، در فارسی، کشورهای ضعیفی که از نظر سیاسی پیرو کشورهای قوی تر می باشند
پنهان، مخفی، مالی که امیدی به وصول آن نرود. غالباً مالی غصب شده که شهود و بینه هم برای آن نباشد، ودیعه و امانتی که حافظ آن در مقام انکار برآیدپنهان، مخفی، مالی که امیدی به وصول آن نرود. غالباً مالی غصب شده که شهود و بینه هم برای آن نباشد، ودیعه و امانتی که حافظ آن در مقام انکار برآید