جدول جو
جدول جو

معنی اصهرار - جستجوی لغت در جدول جو

اصهرار
(نَ مَ اَ)
بهم نزدیک شدن دو لشکر. (منتهی الارب). یقال: اصهرّ الجیش للجیش، اذا دنی بعضهم من بعض. (از ناظم الاطباء). و رجوع به اصهار شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصرار
تصویر اصرار
ابرام و پافشاری کردن در کاری، پیوسته دنبال کاری رفتن، در امری پایداری کردن، ایستادگی و ثبات بر کاری
اصرار ورزیدن: اصرار کردن، اصرار داشتن، ایستادگی و پافشاری کردن در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصفرار
تصویر اصفرار
زرد شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصهار
تصویر اصهار
صهرها، قرابت ها، خویشی ها، شوهر دختر یا شوهر خواهرها، دامادها، جمع واژۀ صهر
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
شکیبایی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اصبرار بر چیزی، صبر کردن بر آن. (از اقرب الموارد). بمعنی تصبر. (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(نَ پَ رَ)
اصطرار سم، سخت تنگ بودن آن. (از اقرب الموارد). تنگ بودن سم. (قطر المحیط). تنگ بودن یا ترنجیده بودن سم. (ازمنتهی الارب). تنگ شدن سم ستور. (زوزنی). تنگ شدن سم. (تاج المصادر بیهقی). تنگ شدن سنب.
لغت نامه دهخدا
(نِ بَ وَ)
زرد شدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 14) (منتهی الارب) (آنندراج). اصفیرار. (منتهی الارب) (آنندراج) : آثار اصفرار برصفحات رخسار او ظاهر شده بود. (سندبادنامه ص 189)
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ)
گداخته شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). اصهیرار چیزی، گداختن آنرا. (از اقرب الموارد) ، اصول دین را بر علم کلام نیز اطلاق کنند و آنرا علم فقه اکبر نیز خوانند. رجوع به کلام و فقه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ پَ رَ دَ / دِ)
گرد گردیدن از درد و ترنجیدن. و ضربه فاصعرر، ای استدار من الوجع مکانه و تقبض. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اصعنرار. و رجوع به اصعنرار شود
لغت نامه دهخدا
(نَ پَ)
اصعرار ابل، شدید گردیدن شتر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نُ تَ / تِ پَ)
سخت شدن ترشی شیر. (منتهی الارب). اصمقرار. شدت یافتن ترشی شیر. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اصفرار
تصویر اصفرار
زردشدن آمادگی برای درو زرد شدن، زردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
پافشاری، سماجت کردن در انجام کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازهرار
تصویر ازهرار
گل آذینش شکوفگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصهار
تصویر اصهار
داماد کسی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
((اِ))
پافشاری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصهار
تصویر اصهار
به دامادی پیوستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصفرار
تصویر اصفرار
((اِ فِ))
زرد شدن، زردی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
پافشاری، پاپیچی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
Determinedness, Insistence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
détermination, insistance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
החלטיות , הַפְצָרָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
दृढ़ता , जोर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
tekad, desakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
ความมุ่งมั่น , การยืนกราน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
vastberadenheid, volharding
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
determinazione, insistenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
determinación, insistencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
determinação, insistência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
毅力 , 坚持
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
determinacja, nacisk
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
рішучість , наполегливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
Entschlossenheit, Beharren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
решимость , настойчивость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
決意 , 主張
دیکشنری فارسی به ژاپنی