جدول جو
جدول جو

معنی اصطکاک - جستجوی لغت در جدول جو

اصطکاک
شمشیر ها را بیکدیگر زدن، زانو به زانو زدن از سستی و ناتوانی در رفتن، نیروئی که در اثر مالیده شدن سطوح اجسام به یکدیگرپدید میاید و باز دارنده حرکت است به هم خوردن به هم ساییدن چکمان سایش به هم وا کوفتن مالش بهم خوردن بهم رسیدن بهم ساییدن، مالش حرکت دو جسم روی یکدیگر، جمع اصطکاکات
فرهنگ لغت هوشیار
اصطکاک
سایش، مالش
تصویری از اصطکاک
تصویر اصطکاک
فرهنگ واژه فارسی سره
اصطکاک
به هم خوردن دو چیز، مالش دو چیز به هم، به هم ساییدن
تصویری از اصطکاک
تصویر اصطکاک
فرهنگ فارسی عمید
اصطکاک
((اِ طِ))
به هم مالیدن، به هم ساییدن، مالش
تصویری از اصطکاک
تصویر اصطکاک
فرهنگ فارسی معین
اصطکاک
Friction
تصویری از اصطکاک
تصویر اصطکاک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اصطکاک
трение
دیکشنری فارسی به روسی
اصطکاک
Reibung
دیکشنری فارسی به آلمانی
اصطکاک
тертя
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اصطکاک
tarcie
دیکشنری فارسی به لهستانی
اصطکاک
摩擦
دیکشنری فارسی به چینی
اصطکاک
fricção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اصطکاک
attrito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اصطکاک
fricción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اصطکاک
friction
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اصطکاک
wrijving
دیکشنری فارسی به هلندی
اصطکاک
แรงเสียดทาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
اصطکاک
gesekan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اصطکاک
قلقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
اصطکاک
घर्षण
دیکشنری فارسی به هندی
اصطکاک
חִכּוּך
دیکشنری فارسی به عبری
اصطکاک
摩擦
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اصطکاک
마찰
دیکشنری فارسی به کره ای
اصطکاک
sürtünme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اصطکاک
msuguano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اصطکاک
ঘর্ষণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
اصطکاک
رگڑ
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اصطکاکات
تصویر اصطکاکات
جمع اصطکاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتکاک
تصویر احتکاک
باهم خراشیدن با هم مالیدن به هم مالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمکاک
تصویر ارمکاک
نزاریدن دام لاغر شدن دام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استکاک
تصویر استکاک
کرشدن گوش سنگینی
فرهنگ لغت هوشیار
در تابستان به جای خنک رفتن نساجویی (نسا جایی که بدان آفتاب کم رسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصطیاد
تصویر اصطیاد
شکارکردن شکارافکنی شکار کردن صید کردن بدست آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصطهار
تصویر اصطهار
گداختن، مغز استخوان خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصطناع
تصویر اصطناع
برگزیدن چیزی برای خود، دعوت صنعت خواستن، نیکوئی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
با هم کوفتن، در هم آمیختن از بیخ کندن، برکندن در زبانزد سوفیانه نمایانی خدا در دل و بیرون رفتن مهر چیزهای دیگر از دل دل کندن از بیخ بر کندن چیزی را از بن بر کندن استیصال، تجلیات حق که بر قلب بنده فرود آید و او را مقهور خود کند. از بیخ وبن کندن
فرهنگ لغت هوشیار