جدول جو
جدول جو

معنی اصطکاک

اصطکاک((اِ طِ))
به هم مالیدن، به هم ساییدن، مالش
تصویری از اصطکاک
تصویر اصطکاک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اصطکاک

اصطکاک

اصطکاک
شمشیر ها را بیکدیگر زدن، زانو به زانو زدن از سستی و ناتوانی در رفتن، نیروئی که در اثر مالیده شدن سطوح اجسام به یکدیگرپدید میاید و باز دارنده حرکت است به هم خوردن به هم ساییدن چکمان سایش به هم وا کوفتن مالش بهم خوردن بهم رسیدن بهم ساییدن، مالش حرکت دو جسم روی یکدیگر، جمع اصطکاکات
فرهنگ لغت هوشیار