جدول جو
جدول جو

معنی اصده - جستجوی لغت در جدول جو

اصده
(اُ دَ)
پیراهن کوچکی که در زیر جامه پوشند. ج، اصد، اصاد. (اقرب الموارد). و آنرا دختران خردسال پوشند. یا صدره است. (از قطر المحیط). رجوع به صدره شود. شاماک. (تاج المصادر بیهقی). اصیده. (قطر المحیط). رجوع به اصیده شود. مؤصده. (قطر المحیط). رجوع به مؤصده شود. پیراهن کوچک دختران خردسال یا پیراهن کوچک که زیر جامه پوشند. (آنندراج). پیراهن خرد. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). پیراهن کوتاه که زیر جامه پوشند. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
اصده
(اَ صِدْ دَ)
جمع واژۀ صداد. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به صداد شود
لغت نامه دهخدا
اصده
(اِ دَ)
مجتمع قوم. ج، اصد. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). جای جمع شدن قوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
اصده
زیرجامه، پیراهن کوچک پیراهنک، شاماک
تصویری از اصده
تصویر اصده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایده
تصویر ایده
(دخترانه)
فکر نو، فکر و اندیشه، رأی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارده
تصویر ارده
کنجد آرد شده، کنجد کوبیدۀ مخلوط با شیره یا عسل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایده
تصویر ایده
اندیشه، فکر، عقیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصله
تصویر اصله
واحد شمارش درخت مثلاً یک اصله درخت، درخت، نهال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انده
تصویر انده
اندوه، غم، غصه، دلگیری، گرفتگی دل
فرهنگ فارسی عمید
(صِ دَ)
مؤنث قاصد، نرم و آسان سیر: بیننا و بین الماء لیله قاصده، مابین ما و آب شبی نرم و آسان سیر بی رنج و مشقت فاصله است. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
گلابه کاهگل، در ترکیب بجای (انداینده) استعمال شود: بام اندا. اندوه، جمع انده ها اندهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قصده
تصویر قصده
شکسته: از چوب یااز نی برگ نو شاخه نو که از خاربن برآید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایده
تصویر ایده
فرانسوی مونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امصده
تصویر امصده
جمع مصاد، پشته های بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصله
تصویر اصله
یک ریشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصدر
تصویر اصدر
سینه پهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصدق
تصویر اصدق
راستگوتر
فرهنگ لغت هوشیار
ماده شیر آغل (جایگاهی که برای گوسپندان سازند، گوشتخوار جانور، گشت زمین پرهونی که زمین در یک سال می پیماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاصده
تصویر قاصده
مونث قاصد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارده
تصویر ارده
((اَ دِ))
کنجد کوبیده که با شیره یا عسل می خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصله
تصویر اصله
((اَ لِ))
یک درخت، یک نهال، واحد شمارش درختان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصدق
تصویر اصدق
((اَ دَ))
راست تر، راستگوتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایده
تصویر ایده
((دِ))
اندیشه، فکر، عقیده، تصور، رأی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایده
تصویر ایده
آرمان، اندیشه، مونه، رای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایده
تصویر ایده
Idea
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ایده
تصویر ایده
идея
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ایده
تصویر ایده
Idee
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ایده
تصویر ایده
ідея
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ایده
تصویر ایده
pomysł
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ایده
تصویر ایده
想法
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ایده
تصویر ایده
ideia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idea
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idea
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idee
دیکشنری فارسی به هلندی