جدول جو
جدول جو

معنی اصدار - جستجوی لغت در جدول جو

اصدار
صادر کردن، فرستادن، بازگردانیدن
تصویری از اصدار
تصویر اصدار
فرهنگ فارسی عمید
اصدار(نَ لَ / لِ)
بازگردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 13) (ناظم الاطباء). واگردانیدن. (زوزنی). اصدار کسی از کاری، بازگردانیدن وی را از آن و منصرف کردن وی. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط).
لغت نامه دهخدا
اصدار(اَ)
مواضعی است به نعمان الاراک نزدیک مکه که از آنها عسل صادر میکنند و مراد از آن صدور وادی است. (از اصمعی) (معجم البلدان). و رجوع به مراصدالاطلاع شود
لغت نامه دهخدا
اصدار
باز گردانیدن، روانه کردن فرستادن، پراکندن باز گردانیدن روانه کردن گسیل داشتن فرستادن، صادر کردن ورقه یا حکم یا ابلاغی
فرهنگ لغت هوشیار
اصدار((اِ))
فرستادن، صادر کردن حکم، بازگردانیدن
تصویری از اصدار
تصویر اصدار
فرهنگ فارسی معین
اصدار
صادر کردن، صدور، روانه کردن، گسیل داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقدار
تصویر اقدار
توانا گردانیدن، توانا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصداغ
تصویر اصداغ
صدغ ها، شقیقه ها، موهای پیچ خوردۀ کنار پیشانی، جمع واژۀ صدغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصداف
تصویر اصداف
صدف ها، نوعی جانور نرم تن آبزی که بدنش در یک غلاف سخت جا دارد و در بعضی انواع آن مروارید پرورش می یابد، پوشش آهکی و سخت این جانور، جمع واژۀ صدف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
ابرام و پافشاری کردن در کاری، پیوسته دنبال کاری رفتن، در امری پایداری کردن، ایستادگی و ثبات بر کاری
اصرار ورزیدن: اصرار کردن، اصرار داشتن، ایستادگی و پافشاری کردن در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصهار
تصویر اصهار
صهرها، قرابت ها، خویشی ها، شوهر دختر یا شوهر خواهرها، دامادها، جمع واژۀ صهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقدار
تصویر اقدار
توانا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصمار
تصویر اصمار
جمع صمر، لبه ها ترش شدن شیر، گرد آوردن کالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصلدار
تصویر اصلدار
نژاده: پدر مادر دار ریشه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغدار
تصویر اغدار
تاریک گردیدن شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکدار
تصویر اکدار
جمع کدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندار
تصویر اندار
از حساب و شمارش کم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهدار
تصویر اهدار
پایمال کردن، هدر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصهار
تصویر اصهار
داماد کسی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
لبه ها کناره ها، جمع صبر، درنگ ها درنگ کردن درنگیدن، شکیبا گردانیدن، ترش شدن شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصغار
تصویر اصغار
خرد گردانیدن، خوار داشت، کم گیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصداد
تصویر اصداد
فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصداغ
تصویر اصداغ
بنا گوشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصداف
تصویر اصداف
جمع صدف، غلاف مروارید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصداق
تصویر اصداق
کابین دادان، صداق معلوم کردن، درست کردن کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
پافشاری، سماجت کردن در انجام کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصعار
تصویر اصعار
ترشرویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصحار
تصویر اصحار
به بیابان زدن، پهناور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصفار
تصویر اصفار
تهیدستی درویشی خانه به دوشی تهی کردن خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخدار
تصویر اخدار
خانه ماندگی در آشیان ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجدار
تصویر اجدار
جمع جدر، گره های گوشتی ها، زگیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصهار
تصویر اصهار
به دامادی پیوستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
((اِ))
پافشاری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصداف
تصویر اصداف
جمع صدف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصرار
تصویر اصرار
پافشاری، پاپیچی
فرهنگ واژه فارسی سره