منسوب به اشکان. ج، اشکانیان. رجوع به فهرست کتاب ایران در زمان ساسانیان و تاریخ ایران باستان ج 3 و فهرست تاریخ کرد و فهرست مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی شود، ماهوت ایرلند. (از دزی ج 1 ص 25). و رجوع به اشکری شود
منسوب به اشکان. ج، اشکانیان. رجوع به فهرست کتاب ایران در زمان ساسانیان و تاریخ ایران باستان ج 3 و فهرست تاریخ کرد و فهرست مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی شود، ماهوت ایرلند. (از دزی ج 1 ص 25). و رجوع به اشکری شود
قاضی محمد هروی بشکانی بن علی. محدث بود. (منتهی الارب). قاضی ابوسعد محمد بن نصر بن منصور هروی بشکانی. از فقیهان بود به دارالخلافه رفت و نزد ملوک اطراف (مرزها) بنمایندگی رفت و کار قضای چندین کشور را برعهده داشت. سرانجام در شعبان سال 518 هجری قمری در جامع همدان کشته شد. وی حدیث نیز روایت کرد. (از معجم البلدان) (از اللباب)
قاضی محمد هروی بشکانی بن علی. محدث بود. (منتهی الارب). قاضی ابوسعد محمد بن نصر بن منصور هروی بشکانی. از فقیهان بود به دارالخلافه رفت و نزد ملوک اطراف (مرزها) بنمایندگی رفت و کار قضای چندین کشور را برعهده داشت. سرانجام در شعبان سال 518 هجری قمری در جامع همدان کشته شد. وی حدیث نیز روایت کرد. (از معجم البلدان) (از اللباب)
جمع واژۀ اشکانی. رجوع به اشکانی و اشکانیان شود، عاشق. (آنندراج) : دیدی مرا بعید که چون بودم با چشم اشکریز و دل بریان. فرخی. خاک لرزید و درآمد در گریز گشت او لابه کنان و اشکریز. مولوی
جَمعِ واژۀ اشکانی. رجوع به اشکانی و اشکانیان شود، عاشق. (آنندراج) : دیدی مرا بعید که چون بودم با چشم اشکریز و دل بریان. فرخی. خاک لرزید و درآمد در گریز گشت او لابه کنان و اشکریز. مولوی
یا اشغان یا اشقان بزرگ. برحسب روایات شرقیان، نیای سلسلۀ اشکانیان بود. مرحوم پیرنیا آرد: گفته میشود که اشکان پسر دارای اکبر است و نیز گویند که پسر اشکان بن کی ارش بن کیقباد میباشد. غیر این را هم گفته اند. (از ایران باستان ج 3 ص 2557). و رجوع به همان کتاب ج 3 ص 2548 و فارسنامۀ ابن البلخی ص 17 و مجمل التواریخ و القصص ص 32 و 59 و قاموس الاعلام ج 2 ص 983 شود
یا اشغان یا اشقان بزرگ. برحسب روایات شرقیان، نیای سلسلۀ اشکانیان بود. مرحوم پیرنیا آرد: گفته میشود که اشکان پسر دارای اکبر است و نیز گویند که پسر اشکان بن کی ارش بن کیقباد میباشد. غیر این را هم گفته اند. (از ایران باستان ج 3 ص 2557). و رجوع به همان کتاب ج 3 ص 2548 و فارسنامۀ ابن البلخی ص 17 و مجمل التواریخ و القصص ص 32 و 59 و قاموس الاعلام ج 2 ص 983 شود
نسبت است مر مشکان را و آن ناحیه ای است از اعمال روزراور، از نواحی همدان. و از آنجاست احمد بن اسد بن مشکان زوزنی مشکانی بقیه و دیگران. (از لباب الانساب)
نسبت است مر مشکان را و آن ناحیه ای است از اعمال روزراور، از نواحی همدان. و از آنجاست احمد بن اسد بن مشکان زوزنی مشکانی بقیه و دیگران. (از لباب الانساب)
برحسب نوشته های مورخان ارمنستان، سلسلۀ اشکانی به چهار شعبه منشعب میشده است: شعبه اول در ایران سلطنت داشتند، دوم در ارمنستان، سوم در باختر تا هند، چهارم در ممالک شمالی از آسیای وسطی تا دریای آزوف و کوههای قفقاز. از سلسلۀ اشکانیان ارمنستان 42 تن سلطنت کردند که نخستین آنان وال ارشک (واگ ارشک) برادر مهرداد اول شاه ایران از 147 تا 127 قبل از میلاد سلطنت کرد و آخرین آنان موسوم به آرتاشس چهارم پسر ورشاپوه بود که از422 تا 429 میلادی فرمانروائی کرد. از آن پس ارمنستان بین ایران و بیزانس تقسیم گردید و تقریباً چهار خمس آن (قسمت شرقی) به ایران تعلق یافت و باقی از مستملکات بیزانس شد (430 میلادی). سلطنت اشکانیان در ارمنستان از 147 قبل از میلاد تا 430 میلادی پاینده بود. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2621). و رجوع به ص 2614 و 2629 و 2635 و2636 و 2423 و 2620 و 2619 و 2680 همان کتاب شود
برحسب نوشته های مورخان ارمنستان، سلسلۀ اشکانی به چهار شعبه منشعب میشده است: شعبه اول در ایران سلطنت داشتند، دوم در ارمنستان، سوم در باختر تا هند، چهارم در ممالک شمالی از آسیای وسطی تا دریای آزوف و کوههای قفقاز. از سلسلۀ اشکانیان ارمنستان 42 تن سلطنت کردند که نخستین آنان وال ارشک (واگ ارشک) برادر مهرداد اول شاه ایران از 147 تا 127 قبل از میلاد سلطنت کرد و آخرین آنان موسوم به آرتاشس چهارم پسر ورشاپوه بود که از422 تا 429 میلادی فرمانروائی کرد. از آن پس ارمنستان بین ایران و بیزانس تقسیم گردید و تقریباً چهار خمس آن (قسمت شرقی) به ایران تعلق یافت و باقی از مستملکات بیزانس شد (430 میلادی). سلطنت اشکانیان در ارمنستان از 147 قبل از میلاد تا 430 میلادی پاینده بود. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2621). و رجوع به ص 2614 و 2629 و 2635 و2636 و 2423 و 2620 و 2619 و 2680 همان کتاب شود
ابوالحسین عمر بن حسن بن مالک شیبانی. رجوع به ابوالحسین در همین لغت نامه و فهرست ابن الندیم ص 166 و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 1 ص 92 س 5 و الاوراق ص 234 شود
ابوالحسین عمر بن حسن بن مالک شیبانی. رجوع به ابوالحسین در همین لغت نامه و فهرست ابن الندیم ص 166 و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 1 ص 92 س 5 و الاوراق ص 234 شود
احمد. دو بیت ذیل از او در ترجمان البلاغۀ رادویانی آمده است: گشتم جهان و دیدم میری را بر نیم نان دو جای زده مسمار کز بیم بخل او به دوصد فرسنگ گنجشک بر زمین نزند منقار
احمد. دو بیت ذیل از او در ترجمان البلاغۀ رادویانی آمده است: گشتم جهان و دیدم میری را بر نیم نان دو جای زده مسمار کز بیم بخل او به دوصد فرسنگ گنجشک بر زمین نزند منقار
شکاری و شکارچی و نخجیرگر و صیاد. (ناظم الاطباء). شکاری و صیاد. (آنندراج) : بیا بر بام ای عارف مکن هر نیمشب زاری کبوترهای دلها را توئی شاهین اشکاری. شمس تبریزی (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 143)
شکاری و شکارچی و نخجیرگر و صیاد. (ناظم الاطباء). شکاری و صیاد. (آنندراج) : بیا بر بام ای عارف مکن هر نیمشب زاری کبوترهای دلها را توئی شاهین اشکاری. شمس تبریزی (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 143)
هیاطله. اشغانیه. (دمشقی). پارتها. آرشیها. لقب سلطنت سوم از ملوک عجم که بعد از سلطنت سکندر ذوالقرنین قریب یکصد و شصت سال فرمانروا بودند. (آنندراج). آن خانوادۀ سلطنتی که قبل از ساسانیان از 58 قبل از میلاد تا 207 میلادی در ایران سلطنت کردند و شاه اول آن خانواده اشک نام داشت. (فرهنگ نظام). سلسله ای از پادشاهان ایران که از نژاد اشک میباشند و پس از سرداران اسکندر مقدونیائی تا زمان پادشاهی ساسانیان مدت چهارصد و شصت و یک سال در ایران سلطنت کردند. (ناظم الاطباء). برحسب روایات مورخان اسلامی، سلاطین اشکانی را از 9 تا 18 تن آورده اند، چنانکه فردوسی گوید: نخست اشک بود از نژاد قباد دگر گرد شاپور خسرونژاد دگر بود گودرز از اشکانیان چه بیژن که بود از نژاد کیان چو نرسی و چون اورمزد بزرگ چه آرش که بد نامدار سترگ چه زو بگذری نامدار اردوان خردمند و باداد و روشن روان چو بنشست بهرام از اشکانیان ببخشید گنجی به ارزانیان ورا خواندند اردوان بزرگ که از میش بگسست چنگال گرگ ورا بود شیراز با اصفهان که داننده خواندیش مرز مهان به اصطخر شد بابک از دست او که تنّین خروشان بد از شست او... از ایشان بجز نام نشنیده ام نه درنامۀ خسروان دیده ام. ابوریحان در آثارالباقیه مدت سلطنت دورۀ اشکانیان یااشغانیان یا ملو’الطوایف را چنین آورده است: 1- اشک بن دارابن دارا - سج. 2- اشک بن اشکان - ی. 3- سابوربن اشکان - ک. 4- بهرام بن سابور - س. 5- بلاش بن سابور- یا. 6- هرمزبن بلاش - میلادی 7- فیروزبن هرمز - یز. 8-بلاش بن فیروز - یب. 9- خسروبن ملاذان - میلادی 10- بلاشان - کد. 11- اردوان بن بلاشان - یج. 12- اردوان الکبیر الاشکانان - کج. 13- خسروبن الاشکانان - یه. 14- بهافریدبن اشکانان - یه. 15- جوذربن اشکانان - کب. 16- بلاش بن اشکانان - ل. 17- نرسی بن اشکانان - ک. 18- اردوان الاخیر - لا. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2555). برحسب آراء مورخان مغرب، سلسلۀ اشکانیان در تاریخ 25 یا 250 قبل از میلاد بهمت اشک نامی که برضد دولت سلوکی قیام کرد، تأسیس گردید و 28 تن از این دودمان به پادشاهی رسیدند. آنگاه در سال 220 میلادی اردشیر بابکان بر اردوان آخرین پادشاه این دودمان خروج کرد و دولتی را که قریب پانصد سال فرمانروایی داشت، منقرض کرد. حدود فرمانروائی دودمان مزبور چنین بود: از شمال خوارزم و مرو و از مشرق هرات و از جنوب زرنگ (سیستان) و ساگارتی (در کتیبۀ داریوش: آساگارتی ئی) و از مغرب گرگان. و جدول نامهای سلاطین مزبور برحسب روایات مورخان مغرب این است: (ایران نامه ج 3 صص 543- 544). و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 183 و فهرست تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی و تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد برون ج 3 ص 110 و فهرست یشتها و تاریخ سیستان ص 22 و یسنا ص 65، 67، 175 و فهرست مزدیسنا و فهرست شرح احوال رودکی و فهرست سب’شناسی ج 1 و فهرست فرهنگ ایران باستان و کلمه پارت و اشک و ملوک الطوایف و ارشک در همین لغت نامه و التنبیه و الاشراف چ لیدن ص 97 و 99 و تاریخ طبری ج 2 ص 11 و 12 ومروج الذهب مسعودی ج 2 ص 100 و 101 و آثارالباقیۀ ابوریحان بیرونی چ لیپزیک ص 113، 117 و غرر اخبار ملو’الفرس و سیرهم تألیف ثعالبی چ پاریس ص 456 و تاریخ سنی ملو’الارض و الانبیاء چ برلن ص 30 و 155 و کتاب البدء و التاریخ ج 3 تألیف مقدسی و تجارب الامم ابن مسکویه ج 1 ص 78 و کامل ابن اثیر ج 1 ص 126 و تاریخ ایران باستان ج 3 تألیف پیرنیا و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
هیاطله. اشغانیه. (دمشقی). پارتها. آرشیها. لقب سلطنت سوم از ملوک عجم که بعد از سلطنت سکندر ذوالقرنین قریب یکصد و شصت سال فرمانروا بودند. (آنندراج). آن خانوادۀ سلطنتی که قبل از ساسانیان از 58 قبل از میلاد تا 207 میلادی در ایران سلطنت کردند و شاه اول آن خانواده اشک نام داشت. (فرهنگ نظام). سلسله ای از پادشاهان ایران که از نژاد اشک میباشند و پس از سرداران اسکندر مقدونیائی تا زمان پادشاهی ساسانیان مدت چهارصد و شصت و یک سال در ایران سلطنت کردند. (ناظم الاطباء). برحسب روایات مورخان اسلامی، سلاطین اشکانی را از 9 تا 18 تن آورده اند، چنانکه فردوسی گوید: نخست اشک بود از نژاد قباد دگر گرد شاپور خسرونژاد دگر بود گودرز از اشکانیان چه بیژن که بود از نژاد کیان چو نرسی و چون اورمزد بزرگ چه آرش که بُد نامدار سترگ چه زو بگذری نامدار اردوان خردمند و باداد و روشن روان چو بنشست بهرام از اشکانیان ببخشید گنجی به ارزانیان ورا خواندند اردوان بزرگ که از میش بگسست چنگال گرگ ورا بود شیراز با اصفهان که داننده خواندیش مرز مهان به اصطخر شد بابک از دست او که تنّین خروشان بد از شست او... از ایشان بجز نام نشنیده ام نه درنامۀ خسروان دیده ام. ابوریحان در آثارالباقیه مدت سلطنت دورۀ اشکانیان یااشغانیان یا ملو’الطوایف را چنین آورده است: 1- اشک بن دارابن دارا - سج. 2- اشک بن اشکان - ی. 3- سابوربن اشکان - ک. 4- بهرام بن سابور - س. 5- بلاش بن سابور- یا. 6- هرمزبن بلاش - میلادی 7- فیروزبن هرمز - یز. 8-بلاش بن فیروز - یب. 9- خسروبن ملاذان - میلادی 10- بلاشان - کد. 11- اردوان بن بلاشان - یج. 12- اردوان الکبیر الاشکانان - کج. 13- خسروبن الاشکانان - یه. 14- بهافریدبن اشکانان - یه. 15- جوذربن اشکانان - کب. 16- بلاش بن اشکانان - ل. 17- نرسی بن اشکانان - ک. 18- اردوان الاخیر - لا. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2555). برحسب آراء مورخان مغرب، سلسلۀ اشکانیان در تاریخ 25 یا 250 قبل از میلاد بهمت اشک نامی که برضد دولت سلوکی قیام کرد، تأسیس گردید و 28 تن از این دودمان به پادشاهی رسیدند. آنگاه در سال 220 میلادی اردشیر بابکان بر اردوان آخرین پادشاه این دودمان خروج کرد و دولتی را که قریب پانصد سال فرمانروایی داشت، منقرض کرد. حدود فرمانروائی دودمان مزبور چنین بود: از شمال خوارزم و مرو و از مشرق هرات و از جنوب زرنگ (سیستان) و ساگارتی (در کتیبۀ داریوش: آساگارتی ئی) و از مغرب گرگان. و جدول نامهای سلاطین مزبور برحسب روایات مورخان مغرب این است: (ایران نامه ج 3 صص 543- 544). و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 183 و فهرست تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی و تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد برون ج 3 ص 110 و فهرست یشتها و تاریخ سیستان ص 22 و یسنا ص 65، 67، 175 و فهرست مزدیسنا و فهرست شرح احوال رودکی و فهرست سب’شناسی ج 1 و فهرست فرهنگ ایران باستان و کلمه پارت و اشک و ملوک الطوایف و ارشک در همین لغت نامه و التنبیه و الاشراف چ لیدن ص 97 و 99 و تاریخ طبری ج 2 ص 11 و 12 ومروج الذهب مسعودی ج 2 ص 100 و 101 و آثارالباقیۀ ابوریحان بیرونی چ لیپزیک ص 113، 117 و غرر اخبار ملو’الفرس و سیرهم تألیف ثعالبی چ پاریس ص 456 و تاریخ سنی ملو’الارض و الانبیاء چ برلن ص 30 و 155 و کتاب البدء و التاریخ ج 3 تألیف مقدسی و تجارب الامم ابن مسکویه ج 1 ص 78 و کامل ابن اثیر ج 1 ص 126 و تاریخ ایران باستان ج 3 تألیف پیرنیا و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
سلسله ای ازخاندان اشکانیان بودند که پس از انقراض اشکانیان ایران، در ماوراء جیحون و سیحون همچنان باقی ماندند، چه برخی عقیده دارند که سلسله ای از اشکانیان در صفحات پشت کوههای قفقاز و در دشت قبچاق هم سلطنت میکردند. سن مارتن گوید: اشکانیهای شمالی تا زمان نهضت هنها در قرن پنجم باقی بودند و در مقابل آتیلا عقب نشستند. بعد قسمتی از تبعۀ پادشاهان اشکانی در قفقاز و در کنار دریای بالتیک برقرار شدند و اعقاب آنها تا حال (یعنی در اوایل قرن نوزدهم میلادی) در آنجا هستند. قسمتی دیگر با مردمانی که امپراتوری روم را خراب کردند، مخلوط شدند و در مقابل هنها عقب نشستند و در سواحل اقیانوس اطلس برقرار گشتند. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2613 و 2614). و رجوع به همان کتاب ص 2615 شود
سلسله ای ازخاندان اشکانیان بودند که پس از انقراض اشکانیان ایران، در ماوراء جیحون و سیحون همچنان باقی ماندند، چه برخی عقیده دارند که سلسله ای از اشکانیان در صفحات پُشت کوههای قفقاز و در دشت قبچاق هم سلطنت میکردند. سن مارتن گوید: اشکانیهای شمالی تا زمان نهضت هنها در قرن پنجم باقی بودند و در مقابل آتیلا عقب نشستند. بعد قسمتی از تبعۀ پادشاهان اشکانی در قفقاز و در کنار دریای بالتیک برقرار شدند و اعقاب آنها تا حال (یعنی در اوایل قرن نوزدهم میلادی) در آنجا هستند. قسمتی دیگر با مردمانی که امپراتوری روم را خراب کردند، مخلوط شدند و در مقابل هنها عقب نشستند و در سواحل اقیانوس اطلس برقرار گشتند. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2613 و 2614). و رجوع به همان کتاب ص 2615 شود
آبگونه ای خوشبو که نخستین بار در کلن شهری آلمانی ساخته شده کلن آب کلنی یا کلن نام شهری است در آلمان که مرکز ساختن آبهای معطر مشهور به (ادکلنی) است و آن بوسیله فارینا در قرن 18 م. اختراع شد، بعدها در ممالک دیگر نیز بتقلید از آن پرداختند
آبگونه ای خوشبو که نخستین بار در کلن شهری آلمانی ساخته شده کلن آب کلنی یا کلن نام شهری است در آلمان که مرکز ساختن آبهای معطر مشهور به (ادکلنی) است و آن بوسیله فارینا در قرن 18 م. اختراع شد، بعدها در ممالک دیگر نیز بتقلید از آن پرداختند
برآمدن آفتاب، دمیدن روشنایی، تابندگی، روشن شدن، روشن کردن روشنگری، گشسب روشن گشت دبستانی در فلسفه که بنیاد گذار آن سهروردی است و آن شناخت از راه بینش است روشنداری منسوب به اشراف: جنبه اشرافی یا حکومت اشرافی. حکومت نجبا
برآمدن آفتاب، دمیدن روشنایی، تابندگی، روشن شدن، روشن کردن روشنگری، گشسب روشن گشت دبستانی در فلسفه که بنیاد گذار آن سهروردی است و آن شناخت از راه بینش است روشنداری منسوب به اشراف: جنبه اشرافی یا حکومت اشرافی. حکومت نجبا
ارزنده، درخور یق سزاوار مستحق، درویش بی نوا نادر، صالح (مقابل طالح) سزا (مقابل ناسزا) اهل، پیشکش، کم بهایی کم قیمتی مقابل گرانی، آسانی سهولت، فراخی فراوانی. یا سال ارزانی. سالی که زندگی فراخ و خواربار و کا کم بها و فراوانست، دستوری اجازه اذن رخصت
ارزنده، درخور یق سزاوار مستحق، درویش بی نوا نادر، صالح (مقابل طالح) سزا (مقابل ناسزا) اهل، پیشکش، کم بهایی کم قیمتی مقابل گرانی، آسانی سهولت، فراخی فراوانی. یا سال ارزانی. سالی که زندگی فراخ و خواربار و کا کم بها و فراوانست، دستوری اجازه اذن رخصت
آخشیجی بنیادی منسوب به ارکان آنچه مربوط و پیوسته به چهار ارکان (باد و خاک و آب و آتش) است، جمع ارکانیان. جسمانیان اهل دنیا، ناقصانی که هنوز به حد کمال نرسیده اند
آخشیجی بنیادی منسوب به ارکان آنچه مربوط و پیوسته به چهار ارکان (باد و خاک و آب و آتش) است، جمع ارکانیان. جسمانیان اهل دنیا، ناقصانی که هنوز به حد کمال نرسیده اند