جدول جو
جدول جو

معنی اشناسیدن - جستجوی لغت در جدول جو

اشناسیدن
شناختن، آشنا شدن، واقف شدن، دانستن، اشناختن، شناسیدن
تصویری از اشناسیدن
تصویر اشناسیدن
فرهنگ فارسی عمید
اشناسیدن
(کَ شُ دَ)
اشناختن. شناختن. رجوع به اشناختن شود
لغت نامه دهخدا
اشناسیدن
شناختن
تصویری از اشناسیدن
تصویر اشناسیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شناسیدن
تصویر شناسیدن
شناختن، آشنا شدن، واقف شدن، دانستن، اشناسیدن، اشناختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشتابیدن
تصویر اشتابیدن
شتافتن، شتاب کردن، عجله کردن، شتابیدن، تند رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشنیدن
تصویر اشنیدن
شنیدن، درک کردن صدا به وسیلۀ قوۀ شنوایی، گوش دادن، درک کردن بوی چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(بَ زَ گُ تَ)
بدوضع زائیده شدن، بچه سقط کردن، لنگیدن، لاغر شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ)
شنیدن:
بر مستراح کوپله سازیده ست
بر مستراح کوپله که اشنیده ست ؟
منجیک.
و رجوع به شعوری ج 1 ص 141 شود
لغت نامه دهخدا
(مَ جَ فَ دَ)
تعریف کردن و شناساندن. (آنندراج) ، شناختن، دریافتن، فهمیدن و واقف شدن. (ناظم الاطباء) ، تشخیص دادن. بازشناختن:
موبمو و ذره ذره مکر نفس
می شناسیدند چون گل از کرفس.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ابو، علی حسن بن محمد بن اسماعیل بن اشناس بن حمامی بزار (منسوب به اشناس غلام متوکل). مولای جعفر متوکل بود. از ابوعبداﷲ حسین بن محمد بن عبیدعسکری و عمر بن محمد بن سنبک و عبیداﷲ بن محمد بن عاید حلال و گروهی از این طبقه سماع کرد. ابوبکر خطیب نام او را آورده و گفته است: از وی اندکی کتابت کردم و سماع او صحیح بود جز اینکه وی رافضی بود... و او را در منزلش واقع در کرخ مجلسی بود که شیعیان در آن حاضر میشدند و او مثالب و معایب صحابه را بر آنان قرائت میکرد و سلف را مورد طعن قرار میداد. وی در شوال سال 359 هجری قمری متولد شد و در ذیقعده سال 439 هجری قمری درگذشت و در مقبرۀ باب الکناس مدفون شد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
منسوب به اشناس که غلام متوکل بود. (انساب سمعانی). و رجوع به اشناس شود
لغت نامه دهخدا
(مُ حَ ثَ)
شنا کردن. رجوع به شنا و شنا کردن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ گَ تَ)
غنودن و چرت زدن. (ناظم الاطباء). غنودن و استراحت نمودن. (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
(اِ دِ)
از صنعتگران و مخترعان فرانسه بود که در سیاست نیز دست داشت (1805- 1875 میلادی). تفنگ معروفی بهمین نام از اختراعات اوست. در قصبۀ بیدسترف در خانواده ای اشرافی تولد یافت و نخست در بانک کار میکرد، آنگاه (1836) بمدیریت کار خانه آهن کروزت برگزیده شد و در آن اصلاحات مهمی بعمل آورد و کارخانه رااز اضمحلال نجات بخشید و در راه رفاه کارگران کارخانه که به 15 هزار تن رسیده بودند منتهای عنایت مبذول داشت و موجبات تربیت فرزندان کارگران را فراهم آورد. سپس در سال 1845 دولت فرانسه او را به مستشاری ایالت سائون بالوآر برگزید و پس از چندی مردم آن ناحیه او را بنمایندگی پارلمان انتخاب کردند. پس از انقلاب 1848 از کارهای دولتی دوری گزید لیکن در سال 1851 ناپلئون سوم او را به وزارت بازرگانی و کشاورزی برگزید و در سال 1867 بریاست پارلمان برگزیده شد. پس از سقوط ناپلئون بار دیگر به کارخانه بازگشت و در تکمیل و اصلاح سلاحهای گرم ابتکارات بسیاری از خود نشان داد
لغت نامه دهخدا
(گُ اَ تَ)
خوش شدن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ کَ دَ)
شنا کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ جَدْ دَ شُ دَ)
شنا کردن. شناوری نمودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشتابیدن
تصویر اشتابیدن
شتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشناکردن
تصویر اشناکردن
شنا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
شناختن
فرهنگ گویش مازندرانی