- اشقان
- گم کردن، کم دادن
معنی اشقان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استوار گری، استواری کاری محکم کردن استوار کردن کار، استواری احکام
از پارسی، جمع ذقن، زنخ ها
یونانی تازی شده از گیاهان برناک (برناک حنا) نوشته است که این واژه در زبان مغرب الاقصی گونه ای بادام کوهی است کرکم (زعفران) برناک بستن برناک نهادن ریش آغشتن، کرکم زدن کرکمظلایی (کرکم زعفران)
جمع سقن، کمرهای باریک
پارسی تازی گشته اشنان از گیاهان درختچه ایست از تیره اسفناجیان که خاص نواحی گرم و کویری است و گاه در سواحل دریای شور میروید. دارای برگهای متناوب با گلهای منفرد و یا دوتایی (دوقلو) اشنون اشنوم اشنیان بلار بلال
راندن
دورکردن، دوررفتن، رنگ برداشتن، رسوا کردن پرده بر گرفتن از کار دیگران
جایگاهی است نزدیک مکه
بدبخت کردن، برنج آوردن، رنجاندن آزاراندن، شانه کردن
جمع شطن، درازه ریسمان ها
در نیام کردن، شمشیر کشیدن، لب ور چیدن، پرکردن
زود یاد گیری فراگیری
بیقین دانستن
محکم کردن، استوار کردن کاری، استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، استحکام، صلابت، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
پایداری، استحکام، صلابت، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
یقین کردن، باور کردن، بی گمان دانستن، بی گمان شدن
گیاهی از خانوادۀ اسفناج با شاخه های باریک، برگ های ریز و طعم شور که معمولاً در شوره زارها می روید، خرند، آذربویه، اشنیان، خلخان، آذربو، شنانبرای مثال اشنانش بر نکرده سر از بادبان خاک / کز شعله سموم شدی در زمان شخار (اثیرالدین اخسیکتی - ۱۳۱)
بی گمان شدن، باور کردن، باور، یقین
مخفف ایشان، آنان
دل سپارانه، شورمندانه، مهرآمیز
عاشق وار مانند عاشقان، عاشق مانند، از روی عشق
با نهایت میل، از کمال محبت
Unromantically
Adoringly
с любовью
неромантично
unromantisch
verliebt
неромантично
з любов'ю
nieromantycznie
z miłością