جدول جو
جدول جو

معنی اشعینان - جستجوی لغت در جدول جو

اشعینان
(نَ خوَرْ / خُرْ)
ژولیده و پریشان شدن موی. (منتهی الارب). کالیده شدن موی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
اشعینان
ژولیده مویی پریشان مویی
تصویری از اشعینان
تصویر اشعینان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
خاطر جمعی ناشی از رسیدن به یقین، تردید نداشتن در مورد چیزی، آرامش خاطر به دلیل اعتماد به کسی
اطمینان دادن: خاطر جمعی دادن، آسوده خاطر ساختن
اطمینان داشتن: اعتماد داشتن، یقین داشتن
اطمینان یافتن: خاطر جمع شدن، مطمئن شدن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ کی)
نام جایی و مقامی است. (لغت فرس اسدی). نام موضعی است. (ناظم الاطبا)
لغت نامه دهخدا
(نُ خُدْ فُ)
سپیدی در دم اسب و جز آن پیدا شدن، اشفی الشی ٔ ایاه، داد او را آن چیزی که طلب شفا کند از آن. (منتهی الارب). اشفاه الشی ٔ، داد او را تا بدان شفا جوید. و گویند: اشفاه اﷲ عسلاً، یعنی آنرا شفای او قرار داد. بنقل ابوعبیده. (از اقرب الموارد) ، اشفاه، تندرستی خواست برای او و تندرستی داد. (منتهی الارب). اشفی فلان فلاناً اشفاءً، برای او طلب شفا کرد. (از اقرب الموارد) ، اشفی العلیل، ممتنع شد شفای او. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ)
قریه ای به دوفرسنگ ونیمی برود واقع در کنار راه ملایر و بروجرد میان چوقانی و مالمیان در 420200گزی تهران و 34000گزی نهاوند، مرکز ناحیۀ سیلاخور علیا در بروجرد. رجوع به جغرافی غرب ایران ص 77 شود. و در فرهنگ جغرافیائی ایران آمده است: قصبۀ مرکز بخش اشترینان شهرستان بروجرد، در 19000گزی شمال باختری بروجرد کنار راه شوسۀ بروجرد به ملایر. جلگه، معتدل، دارای 4000 تن سکنه. مذهب شیعه، زبان لری و فارسی. آب آن از قنات و چاه. محصول آنجا غلات، تریاک، انگور، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. از ادارات دولتی بخشداری، پست و تلگراف، دستۀ ژاندارمری، 1 دبستان و 4 باب دکان مختلف دارد. راههای مورد استفادۀ بخش اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
از قرای مالین در نواحی هرات، (از معجم البلدان) (مرآت البلدان ج 1 ص 160)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
آرامیدن و قرار گرفتن بدان، آسودگی خاطر داشتن، آسایش خاطر داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارفینان
تصویر ارفینان
رمیدن، باز آرمیدن، فرو نشستن خشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشکیوان
تصویر اشکیوان
نام جائی و مقام وموضعی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
آرامش خاطر یافتن، آرامش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
بی گمانی، استواری، آسودگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
ثقةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
Assurance, Reassurance, Sureness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
assurance, certitude
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
assicurazione, rassicurazione, certezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
uhakika, hakikisho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
уверенность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
Zusicherung, Beruhigung, Gewissheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
запевнення , впевненість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
zapewnienie, pewność
دیکشنری فارسی به لهستانی
اطمینان، رضایت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
یقین دہانی , اطمینان , یقین
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
নিশ্চয়তা , আশ্বস্তকরণ , নিশ্চিততা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
güvence, kesinlik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
seguridad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
보증 , 안심 , 확신
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
保証 , 安心 , 確実性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
הבטחה , ביטחון , בִּטָּחוֹן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
保证 , 安慰 , 确信
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
jaminan, kepastian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
การรับรอง , ความมั่นใจ , ความแน่นอน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
verzekering, zekerheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
garantia, certeza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اطمینان
تصویر اطمینان
आश्वासन , निश्चितता
دیکشنری فارسی به هندی