جدول جو
جدول جو

معنی اشعری - جستجوی لغت در جدول جو

اشعری
از فرقه های اهل سنت، پیرو ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری که معتقد به جبر بوده و با خردگرایی مخالف بودند، جمع اشاعره، پیرو فرقۀ اشعری
تصویری از اشعری
تصویر اشعری
فرهنگ فارسی عمید
اشعری
(اَ عَ)
منسوب به اشعر. رجوع به اشعر شود.
لغت نامه دهخدا
اشعری
(اَ عَ)
ابوجعفر محمد بن احمد بن یحیی بن عمران. از علمای شیعه بود. او راست: کتاب الجامع. کتاب النوادر. کتاب ما نزل من القرآن فی الحسین بن علی (ع). (ابن الندیم). و صاحب ریحانه الادب نیای وی عمران را فرزند عبدالله بن سعد بن مالک اشعری دانسته و او را از فقیهان اوایل قرن چهارم هجری شمرده است و هم آرد: سعد بن عبد اشعری از وی روایت کرده است و ابوجعفر از محمد بن خالد برقی روایت دارد. و علاوه بر تألیفات مذکور این دو کتاب را نیز به وی نسبت داده است: مناقب الرجال. نوادرالحکمه. رجوع به ریحانه الادب ج 1 ص 79 شود
لغت نامه دهخدا
اشعری
نام مردی تازی که چون زاده شد پر موی بود و اشعر در تازی برابر با پر موی است یا پر پشت، انگارگر هریک از انگار گرایان (اشاعره) منسوب به اشعر (یکی از قبایل عرب)، منسوب به فرقه اشعریه
فرهنگ لغت هوشیار
اشعری
منسوب به اشعر (یکی از قبایل عرب)، منسوب به فرقه اشعریه
تصویری از اشعری
تصویر اشعری
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشعریه
تصویر اشعریه
اشعری، از فرقه های اهل سنت، پیرو ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری که معتقد به جبر بوده و با خردگرایی مخالف بودند، جمع اشاعره، پیرو فرقۀ اشعری
فرهنگ فارسی عمید
(اَ عَ ری یَ)
مؤنث اشعری که یکی از فرق اسلام بودند. رجوع به اشاعره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشعره
تصویر اشعره
جمع شعار، پوشش زیرین زیرپوش پیراهن زیر پیراهن خوی گیر زیر شلواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتری
تصویر اشتری
از لحنهای موسیقی که در شور نواخته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
چامه گویی سروادش شعر گفتن چامه سرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
Poetic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
Indicative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
indicatif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
poétique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
indicativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
ชี้นำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
काव्यात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
poëtisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
indicatief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
indicativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
poético
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
poetico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
поетичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
poético
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
indicativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
诗意的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
指示的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
poetycki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
wskazujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
вказівний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
poetisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
indikativ
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شاعری
تصویر شاعری
поэтический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
указательный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اشاری
تصویر اشاری
indikatif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی