- اشعات
- جمع اشعه، جمع شعاع، پرتوها
معنی اشعات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع شت، پراکنده ها پراکندن: تاسگی پریشانی، جمع شت پراکندگان متفرقها
آشکار کردن، پاشیدن پراکندن آشکارا کردن فاش کردن (خبر و جزآن)، پاشیدن پراکندن گستردن، اجتماع حقوق مالکان متعدد در مال واحد بدون قصد همکاری در انتفاع از آن مال مانند ترکه میت که بطور اشاعه بین وارثان مشترک است. یا اشاعت خبر. فاش کردن خبر
آتش افروزی، سرازیرشدن اشک افروختن آتش
خوشه برآوردن، پردانه شدن پردانگی
جمع شعر
مردن، پدرود، رفت بی بازگشت
سروده ها
خوبرویی
آگاه کردن، آگاهی دادن، خبر دادن، آگاهانیدن
اشعار داشتن (کردن): خبر دادن، باخبر کردن، آگاه کردن، آگاهی داشتن
اشعار داشتن (کردن): خبر دادن، باخبر کردن، آگاه کردن، آگاهی داشتن
شعرها، سخنان منظوم، کلامهای موزون، جمع واژۀ شعر
اشاعه، فاش کردن، آشکارا کردن، پراکنده ساختن، رواج دادن، فاش و آشکار کردن خبر
جمع شت، پراکندگان
جمع شعر، موها
جمع شعر، چامه ها، شعرها
شتّ ها، متفرق ها، پراکنده ها، جمع واژۀ شتّ، شتات ها، پراکنده شدن ها، تفرق ها، پراکندگی ها، جمع واژۀ شتات