- اشدق
- دهان گشاد، بلیغ
معنی اشدق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راست تر
راستگوتر
با شوق وذوق تر
دراز گردن
پسر
دشوار وسخت وتنگ روزی
جمع شدق، کج دهان ها، کناره های رود بار رود کنارها
ترکی دروغ بستن
ترکی پژول: یکی از هفت تکه استخوان مچ پای (کعب) بجول
شدیدها، سخت ها، تندها، سختگیرها، جمع واژۀ شدید
شدق ها، کنج های دهان، کرانه های وادی یا رودبار، جمع واژۀ شدق
باریک تر دشوارتر
دشوارتر
شدید تر و سخت تر
کنج دهان
کنج دهان، کرانۀ وادی یا رودبار
شدیدتر، سخت تر، قوی تر، استوارتر
صمغی زرد رنگ و تلخ مزه که در طب قدیم برای دفع سنگ کلیه و درد مفاصل به کار می رفته