جدول جو
جدول جو

معنی اشتغاب - جستجوی لغت در جدول جو

اشتغاب
(رَ / رِ)
رجوع به اشتعاب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
مشغول شدن به کاری، شغل
فرهنگ فارسی عمید
جوان گردانیدن: اشتب اﷲ قرنه، جوان گرداند او را خدای. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
پاره ای از چیزی فاگرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). پاره ای از چیزی ستاندن. (فرهنگ خطی)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
دور رفتن در بیابان.
لغت نامه دهخدا
(طَ لَ)
به کاری پرداختن. (منتهی الارب) (آنندراج). مشغول شدن. (تاج المصادر) (زوزنی) (مؤید الفضلا). به کاری درشدن. به کاری سرگرم بودن: اشتغال بشرح احوال هر یک مقصود کتاب فایت گرداند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 257).
زآن بیخودم که عاشق صادق نباشدش
پروای نفس خویشتن از اشتغال دوست.
سعدی (بدایع).
، خواهش غذا. (فرهنگ نظام).
- بااشتها، متمایل به غذا.
- بی اشتها، آنکه به غذا میل ندارد.
- پراشتها، کسی که بسیار متمایل به غذا است.
- کم اشتها، آنکه اندک به غذا مایل است.
- امثال:
اشتهای مردان زیر دندان.
یک گل زغال بردار اشتهایت را بترسان. یکی نان نداشت بخورد پیاز میخورد اشتهایش وا شود. (از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(نیوشَ دَ / دِ)
آمیخته شدن. انشیاب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارتغاب
تصویر ارتغاب
کشیده شدن، خواستن، گرایش خواهانی خواستاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتهاب
تصویر اشتهاب
پیرگشتن، دو مویگی
فرهنگ لغت هوشیار
مشغول شدن، بکاری پرداختن، بکاری سرگرم بودن، اشتغال ورزیدن، بکاری سرگرم شدن، بکاری مشغول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتغار
تصویر اشتغار
دور رفتن، ستمگری، بیابانگردی، شمارافزونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
((اِ تِ))
مشغول شدن، پرداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
سرگرمی، کارگماری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
توظيفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
Employment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
emploi
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
empleo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
ajira
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
занятость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
Beschäftigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
працевлаштування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
zatrudnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
就业
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
روزگار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
চাকরি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
istihdam
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
occupazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
고용
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
雇用
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
תעסוקה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
emprego
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
pekerjaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
การจ้างงาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
werkgelegenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اشتغال
تصویر اشتغال
रोजगार
دیکشنری فارسی به هندی