جدول جو
جدول جو

معنی اشتراکیه - جستجوی لغت در جدول جو

اشتراکیه(کَ دَ)
مسلکی است که پیروان آن از لحاظ اقتصادی مخالف مالکیت فردی هستند و به گروههای گوناگون و مکاتب مختلف تقسیم میشوند. دسته ای را که برای رسیدن به هدف خود به انقلاب دست می یازند، کمونیست مینامند و گروهی که مبارزات پارلمانی را وسیلۀ وصول بدین مقصد میسازند، سوسیالیست نامیده میشوند. بطور کلی پیروان این مسلک معتقدند ابزار تولید باید به اجتماع تعلق گیرد و هر کس به اندازۀ کار خود از زندگی بهره مند شود. یکی از پایه گذاران این مسلک کارل مارکس بوده است. رجوع به اشتراکی و سوسیالیسم و کمونیزم شود، کنه و آن جانوری است کوچک و خونخوار که بر بدن شتر و گاو و خر و گوسفند بچسبد و خون از بدن آنها بمکد. (برهان) (هفت قلزم) (آنندراج). کرنه. کرته. اشترغاز. شترخوار. (جهانگیری) ، نوعی از مار که آنرا اشترخوار میگویند. (برهان) (هفت قلزم) (آنندراج). و رجوع به شترخوار شود
لغت نامه دهخدا
اشتراکیه
همباگری
تصویری از اشتراکیه
تصویر اشتراکیه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشترابه
تصویر اشترابه
نوعی جامۀ پشمین که از پشم شتر می بافته اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
شریک شدن، شراکت کردن، قبول استفاده از خدمات یا دریافت منظم کالای یک مؤسسه در مقابل پرداخت هزینۀ معیّن، در ادبیات در فن بدیع آن است که شاعر با استعمال الفاظ و کلماتی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را بیان کند که ذهن شنونده به سوی معنی غیر مقصود متوجه شود، سپس برای رفع اشتباه در مقام توضیح برآید، برای مثال صبحگاهان بود با احباب رطل می زدیم / جام لبریز از کف خضر مبارک پی زدیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشتراکی
تصویر اشتراکی
کمونیست، پیرو کمونیزم، به طور مشترک، با هم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشترکین
تصویر اشترکین
کینه توز، کینه دار، کینه جو مانند شتر
فرهنگ فارسی عمید
(اُ تُ بَ / بِ)
نوعی از جامۀ پشمین. اشتراوه. (برهان) (آنندراج). نوعی از جامۀ پشمین و آنرا اشتراوه نیز گویند و در حقیقت جامۀ شتر بوده. (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
صفت نسبی است از اشتراک بمعنی اباحه و فوضی که در قوانین ایران بر کمونیست یا پیرو مرام کمونیزم اطلاق میشود. ولی در تداول عربی زبانان امروز کلمه ’اشتراکی’ بمعنی سوسیالیست و کلمه ’شیوعی’ بجای کمونیست بکار میرود. اگر کلمه بمفهوم نخستین بکار رود، بر گروهی اطلاق میشود که معتقدند باید لغو مالکیت فردی و اختلاف طبقاتی را از راه انقلاب پدید آورد و تولید را به مرحله ای رسانید که هر کس بقدر حاجتش از اجتماع بهره برد، و اگر بمفهوم دوم باشد، بر دسته ای اطلاق میشود که همان هدف را از طریق مبارزات پارلمانی میطلبند نه انقلاب و معتقدند هر کس باید بمیزان کار و لیاقتش از اجتماع برخوردار شود
لغت نامه دهخدا
(اِ قی یَ)
ده کوچکی است از دهستان افشاریۀساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران، 27000گزی باختر کرج، دارای 30 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ)
کوهی است در شمال غربی ناحیۀ بختیاری چهارلنگ متصل به غالیه کوه. ارتفاع آن بسیار و در دامنه های آن مراتع وسیعی موجود است. رجوع به ص 29 و 80 جغرافی غرب و ص 443 و 38 تاریخ مغول تألیف عباس اقبال و مادۀ قبل شود، وحشت داشتن. ترسو بودن
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
جمع واژۀ اشتراک. رجوع به اشتراک شود.
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ کُرْ رَ / رِ)
شتربچه. بچه شتر. قرمل
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ)
شترکین. شتردل. کینه توز. کینه دار.
لغت نامه دهخدا
شریک شدن، با هم در کاری شرکت کردن، با یکدیگر انباز شدن، همبازی، همدستی همی همباگی هنبازی انباز شدن انبازی کردن شرکت کردن شریک شدن، انبازی شرکت، آنست که شاعر با آوردن الفاظی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را القا کند که اندیشه شنونده متوجه معنی غیر مقصود گردد و سپس شاعر در صدد توضیح بر آید. یا اشتراک روز نامه یا مجله. جزو خریداران مرتب روزنامه یا مجله در آمدن آبونه شدن،جمع اشتراکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشترابه
تصویر اشترابه
یک نوع جامه پشمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتراکات
تصویر اشتراکات
جمع اشتراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشترکینه
تصویر اشترکینه
اشتردل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتراکی
تصویر اشتراکی
منسوب به اشتراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشترکین
تصویر اشترکین
اشتردل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
((اِ تِ))
شریک شدن، شرکت کردن، انبازی، شراکت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
انبازش
فرهنگ واژه فارسی سره
شریکی، عمومی، همگانی، کمونیستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
Subscription
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
abonnement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
abbonamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
การสมัครสมาชิก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
abonnement
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
suscripción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
Abonnement
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
assinatura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
订阅
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
subskrypcja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
підписка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
подписка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اشتراک
تصویر اشتراک
langganan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی