- اشتراکیه
- همباگری
معنی اشتراکیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به اشتراک
کمونیست، پیرو کمونیزم، به طور مشترک، با هم
اشتردل
جمع اشتراک
اشتردل
یک نوع جامه پشمین
کینه توز، کینه دار، کینه جو مانند شتر
نوعی جامۀ پشمین که از پشم شتر می بافته اند
شریک شدن، با هم در کاری شرکت کردن، با یکدیگر انباز شدن، همبازی، همدستی همی همباگی هنبازی انباز شدن انبازی کردن شرکت کردن شریک شدن، انبازی شرکت، آنست که شاعر با آوردن الفاظی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را القا کند که اندیشه شنونده متوجه معنی غیر مقصود گردد و سپس شاعر در صدد توضیح بر آید. یا اشتراک روز نامه یا مجله. جزو خریداران مرتب روزنامه یا مجله در آمدن آبونه شدن،جمع اشتراکات
انبازش
شریک شدن، شراکت کردن، قبول استفاده از خدمات یا دریافت منظم کالای یک مؤسسه در مقابل پرداخت هزینۀ معیّن، در ادبیات در فن بدیع آن است که شاعر با استعمال الفاظ و کلماتی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را بیان کند که ذهن شنونده به سوی معنی غیر مقصود متوجه شود، سپس برای رفع اشتباه در مقام توضیح برآید، برای مثال صبحگاهان بود با احباب رطل می زدیم / جام لبریز از کف خضر مبارک پی زدیم
Subscription
подписка
Abonnement
підписка
subskrypcja
assinatura
abbonamento
suscripción
abonnement
abonnement
การสมัครสมาชิก
langganan
احتكاكٌ
सदस्यता
מִנוּי
abonelik
usajili
সাবস্ক্রিপশন
رکنیت