جدول جو
جدول جو

معنی اشترابه

اشترابه
نوعی جامۀ پشمین که از پشم شتر می بافته اند
تصویری از اشترابه
تصویر اشترابه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اشترابه

اشترابه

اشترابه
نوعی از جامۀ پشمین. اشتراوه. (برهان) (آنندراج). نوعی از جامۀ پشمین و آنرا اشتراوه نیز گویند و در حقیقت جامۀ شتر بوده. (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا

استرابه

استرابه
استرابت. دیدن در کاری که درشک افکند. (منتهی الارب). از کسی اثر یافتن که ترا به گمان افکند در کار او. (زوزنی). خبر یافتن از کسی که ترا در کار خود به گمان افکند. دیدن در وی کاری را که در شک افکند. در شک افتادن. چیز بگمان افکننده دیدن از کسی: اما امیر اسماعیل از استشعار و استرابت و سوءالظن تن درنداد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 190).
لغت نامه دهخدا

استنابه

استنابه
جانشین خواستن، جانشین گزیدن، نمایندگی به دادگاه دیگر دادن بنیابت خواستن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار

استطابه

استطابه
پاکی جستن، پاکیزه دانستن پاکیزگی خواستن پاکی جستن، پاک یافتن پاکیزه دانستن
فرهنگ لغت هوشیار

استجابه

استجابه
پذیرفتن، پاسخ گفتن، پاسخ جویی پاسخ خواهی، واکنش
استجابه
فرهنگ لغت هوشیار